جهان اذعان دارد که ایرانیان در تاریخ تمدن و علم جهان از سهم بزرگی برخوردارند. در مقابل ساختمان سازمان ملل در کشور اتریش شهر وین، تندیس چهار ستاره شناس، پزشک و عالم بزرگ تاریخ را ساخته اند. فکر می کنید این چهار اندیشمند بزرگ از کجای این جهان گسترده اند و به کدام ملت تعلق دارند؟ یک جستجوی ساده در دنیای اینترنت کافیست تا همه چیز روشن شود و شما با این چهار شخصیت آشنا شوید.
اولین تندیس متعلق است به ابوعلی سینا، فیلسوف و دانشمند ایرانی، نویسنده کتاب شفا که یک دانشنامه علمی و فلسفی جامع است و کتاب قانون در طب که یکی از معروفترین آثار تاریخ پزشکی جهان به شمار می رود.
دومین تندیس ابوریحان بیرونی، دانشمند بزرگ و ریاضیدان، ستاره شناس، تقویم شناس، انسان شناس، هندشناس و تاریخ نگار بزرگ ایرانی در سده چهارم و پنجم هجری است.
سومین تندیس حکیم عمر خیام نیشابوری، فیلسوف، ریاضیدان، ستاره شناس و رباعی سرای ایرانی دوره سلجوقی است و بالاخره چهارمین تندیس، زکریای رازی، پزشک، فیلسوف و شیمی دان ایرانی است که آثار ماندگاری در زمینه پزشکی و شیمی و فلسفه نوشته است و به عنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) مشهور است.
این چهار دانشمند در زیر چهارطاقی که به سبک پارسه (تخت جمشید) ساخته شده، در سرزمین بزرگ ایران تربیت یافتند و دانش خویش را به چهارسوی جهان پراکندند.
تندیس این اندیشمندان بزرگ، یادآور مشارکت مردم ایران در دانش و علوم نوع بشر است.
امروز 13 شهریور (4 سپتامبر) به پاس خدمات ارزنده دانشمند نامی ایرانی، در تقویم ایرانیان به نام ابوریحان بیرونی نامگذاری شده است.
دانشمند برجسته ای که در رشته های گوناگون دانش، ریاضی، جغرافیا، زمین شناسی، مردم شناسی، فیزیک و اخترشناسی، سرآمد روزگار خود بوده و خدمات ارزنده ای به جامعه بشری عرضه داشته است.
اندازه گیری چگالی 18 فلز و سنگ گرانبها، اندازه گیری قطر و مجیط زمین، شیوه ای نو برای طراحی نقشه های جغرافیایی، اندازه گیری فاصله بین شهرها، پژوهش در باورها و تاریخ مردم هندوستان و تهیه فهرست کتابهای زکریای رازی از کارهای ماندگار اوست.
ابوریحان محمدبن احمد بیرونی، دانشمند برجسته ایرانی، در سوم ذیحجه 362 هجری قمری ( 18 دیماه 351 خورشیدی ) در شهر کاث(Kath)، از شهرهای ولایت خوارزم، چشم به جهان گشود. پدرش، ابوجعفر احمد بن علی اندیجانی، اخترشناس دربار خوارزمشاه در رصدخانه گرگانج بود.
چنان که خود گفته است، پدرش را در پی بدگویی حسودان از دربار راندند و به ناچار در یکی از روستاهای پیرامون خوارزم ساکن شدند و چون برای مردم روستا بیگانه بودند، به بیرونی شهرت پیدا کردند. برخی نیز گفتهاند چون در بیرون شهر کاث، که پایتخت خوارزم بود، به دنیا آمد، به این نام شهره شده است.
ابوریحان دورانهای مختلفی را پشت گذاشته و در دربار خوارزمشاهیان و سه پادشاه غزنوی بوده و خدمات علمی فراوان انجام داده است.
طبق بررسی به عمل آمده توسط بیرونی پژوهان اروپایی مانند ویدمان، سوتر و رشر، کل آثار بیرونی، از تألیفات پردامنه گرفته تا رساله هایی کوتاه درباره موضوع هایی خاص، بالغ بر 180 اثر است.
از این آثار حدود 115 عنوان به ریاضیات، نجوم و مطالب وابسته به آنها اختصاص دارد که فقط 28 عنوان از آنها به دست ما رسیده است.
به باور ادوارد زاخاو (Edvard Saxchau) بیرونی بزرگترین نابغه ایست که تاریخ نشان داده است.
این شگفت ترین مرد روزگاران، به گونه چشمگیری بر تمامی دانشهای دانشگاهی روزگار ما همچون: تاریخ، ادبیات، فلسفه، طبیعیات، ریاضیات، هندسه و ستاره شناسی چیرگی داشته است. با اینهمه، در نهضت ترجمة متنهای علمی از عربی به لاتینی (قرنهای ششم و هفتم) هیچیک از آثار او به لاتینی ترجمه نشد. احتمالاً غفلت زندگینامه نویسان دورة اسلامی از میراث علمی بیرونی در این امر مؤثر بوده است .
ابوریحان بیرونی معتقد بوده که همراه با هر گونه استدلال علمی، آزمونی نیز باید انجام شود تا درستی یا نادرستی نقل قولها و برداشتها و استدلالها معلوم گردد. به کار گرفتن روشهای تجربی در علوم که از نوآوری های ابوریحان بیرونی است، چندین سده بعد در اروپا توسط دانشمندان دیگری چون بیکن و دِکارت پیشنهاد شد و شالوده روش علمی امروزی را تشکیل داد.
ابوریحان بسیار پیشتر از روزگار خود می اندیشیده به همین دلیل توانسته است خدمات ارزنده ای به جهان بشریت عرضه کند. او اندازه روی زمین را به دست آورده و در بخش پایانی کتاب «اسطرلابات» معادله هایی برای اندازه گیری نیمکره زمین آورده که دانشمندان غربی این معادله ها را به نام او نوشته اند.
او ماه و سال و روزهای هفتگانه را در میان اقوام و تمدنهای گوناگون بیان کرده و تاریخ بسیاری از کشورها را گزارش داده و درازای سرزمینهای گوناگون را از روز کسوف ماه و دیدن آن در سرزمینهای دیگر به دست آورده است. ابوریحان بیرونی نخستین کسی است که همانند دانش امروزی، جغرافیا را بررسی کرده و تجربه و بررسی را در این رشته پذیرفته و اساس علم طبیعی را بر پایه ریاضی استوار ساخته است.استاد عبدالحمید نیرنوری در همین باره می نویسد: «ابوریحان به آزادی هر چه تمامتر درباره امکان گردش زمین به دور خورشید صحبت می کرد و در پاسخ آنهایی که زمین را ساکن می دانستند و استدلال می کردند میگفت: کسانی که زمین را متحرک و خورشید را ساکن فرض می کنند، گویند علت این که اشیایی که در سطح زمین است به فضا پرتاب نمی شود این است که قوه ای(نیرویی) در مرکز زمین است که اشیا را به سوی خود جذب و در حین حرکت زمین مانع پرتاب اشیا به فضا می شود... و این گفته مربوط به صدها سال پیش از نیوتون و داستان ساختگی افتادن سیب از درخت و کشف قوه جاذبه توسط او با همین افتادن سیب از درخت است و چنان که دیده می شود قرنها پیش از کوپرنیک و گالیله موضوع گردش زمین به دور خورشید به آزادی و بدون هیچگونه مخالفتی از طرف روحانیون اسلامی مورد فحص و بحث قرار می گرفت.»
ابوریحان بیرونی تألیفات بسیاری داشته که حوزه های گوناگون سناره شناسی، طب، مردمشناسی، تاریخ، ریاضیات، نجوم و فلسفه را در بر می گیرد.
کتاب ماللهند بیرونی برجستهترین اثر در تاریخ، دین، آداب و دانش هندوان است و از این رو میتوان بیرونی را یکی از پیشگامان مردمشناسی و دینشناسی تطبیقی دانست.
او در این پژوهش مردمشناسی خود با دشواریها بسیاری رو به رو بوده است. چرا که به عنوان یک مسلمان به سرزمینی پا گذاشته است که مردمش از مسلمانان نفرت دارند و فراگیری زبان آنها نیز بسیار سخت است. با این همه، بیرونی سانسکریت را بهخوبی میآموزد و میکوشد با مردم هند و دانایان هندی ارتباط برقرار کند و در پی پژوهش خود به جای جای هندوستان سفر میکند.بیرونی در کتاب ماللهند کوشیدهاست با دید یک کارشناس بیطرف به معرفی باورها و آیینهای هندوان بپردازد..
اثر دیگر ابوریحان بیرونی قانون مسعودی است که اسم کامل آن «القانون المسعودی فی الهیئته و النجوم» است . این کتاب یک دانشنامه ستاره شناسی، جغرافیا، هیئت، و ریاضی در یازده بخش است که بهترین گواه پیشرفت علمی دانشمندان ستاره شمار مسلمان به شمار می رود . بیرونی در این کتاب کوشیده است که جنبش پیچیده سیاره ها را بررسی کند.
بیرونی از آن دسته از دانشمندان بوده است که تنها به گفتهها و نوشتههای دانشمندان پیش از خود بسنده نمیکرده و بارها نظریههای دانشمندان پیش از خود، بهویژه ارسطو، را به چالش کشیده است.
او برای درستی سخنان دیگران و بررسی نظریههای خود به مشاهده دقیق پدیدهها و آزمودن آزمودنیها، حتی اگر از باورهای مردمان باشد، میپرداخت. برای نمونه، در کتاب الجماهر خود چند آزمایش را شرح میدهد که برای بررسی علمی دو باور عامیانه انجام داده است.
او زهرآگین نبودن الماس را با خوراندن آن به سگی میآزماید و نشان میدهد که آن سگ پس از چند روز همچنان سالم میماند. همچنین، گردنبندی از زمرد بر گردن ماری میاندازد و نشان میدهد که مار با دیدن زمرد نابینا نمیشود و این کار را در 9 ماه و در گرما و سرما میآزماید و سرانجام به شیرینی مینویسد که اگر این کار بینایی آن مار را افزایش نداده باشد، چیزی از بینایی آن نکاسته است.
وی نخستین دانشمندی است که در همه نوشتههای خود به پیشینه تاریخی و مقایسه نظرهای دانشمندان پیش از خود در آن موضوع پرداخته است. گاه نیز کتابهایی را فقط به خاطر تاریخ علم نگاشته است. برای نمونه، در الاثار الباقیه که در گاهشماری و شناخت زمان است، به معرفی گاهشمارهای ملتهای گوناگون، هندی، عربی، یونانی، یهودی و ایرانی پرداخته است.
بی تردید یکی از علل موفقیت ابوریحان بیرونی در فعالیتهای پژوهشی، آشنایی با چند زبان بوده است.
او فارسی، ترکی، عربی، عبری، سریانی و سانسکریت را بهخوبی میدانسته و با زبان یونانی نیز آشنایی داشته است. او بهخوبی دریافته بود که برای پژوهش در فرهنگ مردمان و دانش تمدنهای گوناگون، باید نخست زبان آنان را یادگرفت و بهرهگیری از مترجم یا کتابهای ترجمه شده، در پژوهشهای دقیق چندان راهگشا نیست.
از این رو، نخستین کار او در سفر به هند، یادگیری زبان سانسکریت بود و چنان که خود گفته است آن را به دشواری اما با پشتکار یاد گرفت . سرانجام، در آن زبان چنان مهارت یافت که چند کتاب را از سانسکریت به عربی ترجمه کرد و بنا به نوشته برخی نویسندگان، چند کتاب را نیز از یونانی به سانسکریت بازگردانده است.
از کتاب های ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه، تحقیق ماللهند، رساله هایی در نجوم و ریاضی و جغرافیا و قانون مسعودی به زبانهای اروپایی ترجمه و منتشر شده است .
یادش گرامی
افسون قنبری