روزه، رمضان و شب قدر از جمله مفاهیم قرآنى است که در میان اشعار خواجه لسان الغیب، حافظ شیرازی خوش نشسته و چون نگینى انگشتر اشعارش را زینت بخشیده است.

حافظ، هم صحبتى با روزه را چون میهمانى عزیز غنیمت و رسیدن عیدش را در خور انعام دادن مى‌داند.

روزه هر چند که مهمان عزیز است

ای دل صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی

 

موهبت و انعام؛ کلیدی ترین و اعتدالی ترین بیت حافظ در باب این ماه است. روزه، مهمان عزیزیست برای دلهای ما. همراه بودن و روزه داشتن جان و دل از این ماه، نعمتی است غیر قابل انکار و گذر کردن به سلامت از این ماه انعامی است برای روزه داران.

نگاه حافظ به ماه رمضان متفاوت از دیگر شعرا است.

این غزلسرای مشهور زبان فارسی نگاهی رندانه و ناقدانه به ماه رمضان داشته است. حافظ به این بهانه به نقد مسلمانی مردم دوره خود پرداخته و نحوه سلوک دینی و معنوی را مورد سوال قرار داده است.

شش غزل با موضوع رمضان در اشعار حافظ دیده می شود که چهار غزل در خصوص عید فطر و استقبال از آن و دو سروده با موضوع کلی رمضان است.

اگر چه در پاره ای از اشعار احساس می شود شاعر رمضان گریز است اما در بطن سروده توجه به باطن دین و پرهیز از ظاهر فریبی و پرداختن به ظواهر تاکید شده است.

چنانکه می فرماید؛

 روزه یکسو شد و عید آمد و دل ها برخاست 

می ز خمخانه بجوش آمد و می باید خواست 

 

 

حافظ در اشعارش با زهد فروشی و مسلمانی همراه با ریا کاری مخالف بوده و به گونه ای با این نوع مسلمانی در ستیز است. 

وی بر این باور است که با روزه گرفتن باید بندگی کرد و متوجه باطن دین شد و تنها در ظواهر دین متوقف نشد و آن را دستاویزی برای مردم فریبی و نفاق قرار نداد.

حافظ از شاعرانی است که در قالب یک دین شناس بصیر و با آگاهی به نقد عالمانه مسلمانی مردم زمانه خود پرداخته و تنها هدفش اصلاح جامعه و حکومت فاسد و ریاکار دوران خود بوده است. 

حافظ، قدر و منزلت روزه و رمضان را می داند و به نیکی دریافته است و می داند که از کرامت این ماه است که چشم حقیقت بین او گشوده خواهد شد و به عوالم بالاتر راه خواهد یافت.

یکی از مضامین مهم رمضان در در شعر حافظ لیالی قدر است.

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی 

 آن شب قدر کزین تازه براتم دادند

 

حافظ در اشعارش هر جا که به شبهای قدر پرداخته با تجلیل و احترام  از این شبهای عزیز سخن گفته است زیرا خود را مدیون و مرهون این شبها می  داند.

شب قدر است و طی شد نامه هَجر(= نامه جدایی)

سلام قیه حتی مطلع الفجر

دلا در عاشقی ثابت قدم باش

که در این ره نباشد کار بی اجر

برآی ای صبح روشن دل خدا را

که بس تاریک می‌بینم شب هجر

دلم رفت و ندیدم روی دلدار

فغان از این تطاول آه از این زجر

 

در جای دیگر می فرماید:

آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است

یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد

هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است

 

حافظ شب قدر را به عنوان شب دلخواه خود وصف می کند؛ آن شب عزیز و جلیل القدری که می گویند مراد می بخشد، می ستاید و ستاره بخت  و کامیابی خود را در این شب به دست می آورد و به مراد دل خود می رسد. شب قدر برای حافظ، شب گشایش و رحمت است و یا در بیتی دیگر به شکلی دیگر این شب عزیز را ستوده است:

در شب قدر ار صبوحی کرده ام عیبم مکن

سر خوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود

 

افسون قنبری

گروه فرهنگ و معارف برون مرزی

بیشتر بخوانید:

رمضان در نگاه مولانا

رمضان در کلام شیخ اجل؛ «سعدی»