عکسها راویان راستگوی لحظههای تاریخی هستند. 19 اوت در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان «روز عکاسی» نام گذاری شده است. از زمان اختراع دوربین عکاسی و عمومیت یافتن آن، کم نبوده است لحظات مهم و سرنوشتساز و افراد مشهور و تاریخساز که در قالب عکس ماندگار شدهاند. عکاسی جایی است که هنر و رسانه به هم میپیوندند.
در دنیایی که همه چیز خیلی زود فراموش میشود، عکسها سندی هستند که با ثبت یک لحظه، راوی تاریخ میشوند. لحظه کوتاهی که در قابی کوچک ثبت میشود، آنقدر قدرتمند است که میتواند خشم، زیبایی، ظلم، امید و اندوه نهفته در درون خود را به دیگران منتقل کند.
انسان همواره به ثبت اثری که بتواند زمان ثبت را در خود به طور محفوظ داشته باشد، فکر می کرد و هنرهای تجسمی نمی توانست زمان را ثبت کند چون پالایش شده ذهن هنرمند بود. در اینجا لزوم ساخت ابزار ثبت واقعیت در زندگی انسان اهمیتش را نمایان ساخت.
با تجربه های گذشته در هنر تجسمی و صنعت نوین، دوربین اولیه اختراع شد. حاصل این دوربین، ثبت زمان خود و ماندگاری در دوران بعدی شد. ثبتی که با تکنیک های رو به پیشرفت، نور و سرعت را تنظیم می کند، ارزش زمانی واقعی خود را دارد و با دقت بیشتری فکر انسان را چالش می کشد.
این ثبت در دوران اولیه (عکس) با مخالفت هایی در جامعه هنری روبه رو و حتی به مرز بی ارزشی سوق داده شد اما امکان نداشت بتوانند تاثیر بصری این ثبت را کتمان کنند. به مرور زمان عکس به عنوان زبان بصری ساده ولی واقعی و ماندگار چنان تاثیری بر روی بیننده داشت که زبان بصری متفکران دوران بعد انقلاب صنعتی نام گرفت و شروع به تاثیر در تمام زوایای زندگی انسان کرد.
عکس حتی پا را فراتر گذاشت و به عنوان یک وسیله هنری نقش خود را در خلق آثار هنری و ارزشمند نشان داد.
اکنون و در هزاره سوم نقش مهم عکس در تمام زوایای زندگی انسان خود را نشان داده و ابزاری کاربردی و هدفمند محسوب میشود. در حال حاضر یک عکس در هر ژانر، زمینه و با هر کاربردی، می تواند مورد بررسی قرار گیرد و به زمان ثبتش (هنر، جامعه شناسی، فرهنگ، بوم شناسی و…) شناخت پیدا کرد.
در واقع می توان گفت که عکس یک «رسانه» است. عکس پیام خود را با چنان تاثیری انتقال می دهد که ذهن را درگیر کرده، ایجاد کنش و واکنش می کند و می گوید فقط مشاهده گر باش… بله، عکس ثمره آرزوی بشر برای ثبت «لحظه» بوده و حالا او به این آرزو رسیده است.
عکس گرفتن، مهر تاییدی بر یک تجربه است یعنی محدود کردن تجربه به یک تصویر یا یک یادگاری. نفس عمل آرامش بخش بوده و احساس سردرگم بودن را تا حدودی تسلی میدهد.
عکاسی یکی از ابزارهای اصلی تجربه رویدادهاست، نوعی شرکت داشتن در آنها که منشاء یک رابطه دائمی با جهان و همتراز کننده اتفاقات است. عکس تنها نتیجه مواجه عکاس با یک اتفاق نیست، عکس گرفتن در نفس خود یک اتفاق است. حضور همیشگی دوربینها به ما القا می کند که زمان شامل اتفاقات جالب توجه است که ارزش عکس گرفتن دارند. پس از اتمام اتفاق، عکس همچنان پابرجاست و جاودانگی را محقق می کند.
مجموعه مقالات «سانتاگ» در سال 1977 با عنوان «درباره عکاسی» شاید دوراندیشانهترین و اثرگذارترین کتابی باشد که تاکنون درباره این رسانه نوشته شده است.
«سوزان سانتاگ» Susan Sontag متولد 1933، نمایشنامه، مقاله و داستانهایی را تا زمان مرگش در سال 2004 نوشت. اگرچه او مقالات و کتاب هایی در مورد هنرمندان و زیباییشناسی نوشته، اما پایه و اساس نظریاتش، عقاید سیاسی است.
در ذهن سانتاگ، عکاسی میتواند اعتراضات معناداری نسبت به پوچیهای آزاردهندهای که کل یک جامعه را فرا گرفته، نشان دهد. او به طبیعت اعتیادآور دوربین اشاره کرده که استفاده هیجانی ما از اینستاگرام، بهترین گواه تحقق پیشبینی اوست.
وقتی عکسی میگیریم ذاتاً از دنیا و افراد پیرامون خود فاصله میگیریم و با منطق سانتاگ، کسانی که در اینستاگرام بیش از همه از خودشان پست میگذارند، ممکن است منزویترین افراد باشند، صرف نظر از آنچه عکسهای سردستی خوشحالشان نشان میدهد.
سانتاگ بیش از هر منتقد دیگر در قرن بیستم، به خوانندگان دلیلی برای اهمیت به عکاسی داد. تصاویری که روزانه ما را بمباران میکنند، چه در سطح هوشیار یا ناخودآگاه، بر برداشت ما از جهان تأثیر میگذارد. در زمان حاضر، نوشتههای او هنوز هم بر نگاه اندیشمندانه، خوانش عکس و توجه به روشی که زندگی مدرن را تجربه میکنیم ، تأثیرگذارند: از طریق صفحات نمایش و لنزها.
بشر برای هزاران سال با واژه ها می اندیشیده است. در تمام طول تاریخ، متن های مکتوب یا گفت وگوهای محاوره که بر واژه یا کلمه استوار هستند، مهمترین ابزار ارتباط و اندیشه برای بشر بوده است.
با ابداع عکاسی انسان ها این فرصت را یافتند که علاوه بر واژه ها و کلمات از تصاویر نیز برای اندیشیدن کمک بگیرند. امروزه تلفن های همراه این امکان را فراهم کردند که همه مردم بتوانند تولید کننده عکس باشند نه فقط مصرف کننده آن.
عکاسی از سال 1888 تاکنون روشی محبوب برای جمعآوری خاطرات بوده است و در حال حاضر، رسانههای اجتماعی نگاه ما به عکاسی را منحرف کردهاند اما لازم است بدانیم که همه افراد با دوربین دنبال لایک عکس منتشر شده نیستند و بسیاری از افراد از این کار لذت میبرند. نتایج بررسیها نشان داده است که عکس گرفتن باعث افزایش تعامل با لحظه حال میشود.
عکاسی برای بسیاری از افراد بویژه نسل جوان، به معنای عکس سلفی و پوسترهای تصویری است، زیرا دوربینهای گوشی همراه به راحتی در دسترس همه افراد است و این یک تصور اشتباه است که رسانههای اجتماعی باعث شدند تا افراد برای لایک از همهچیز عکس بگیرند.
شبکههای اجتماعی باعث شده تا زندگی و تصویر ما برای دیگران بینقص جلوه کند اما نباید اجازه دهیم ایده ما از عکس و یا عکاس منحرف شود زیرا این موضوع بیتردید، بر اینکه افراد خاطرات را به کالا تبدیل و موجب توجه نظر دیگران شوند، تاثیر گذاشته است. اما این واقعیت تغییر نکرده که عکسها برای مردم و به خودی خود ارزشمند هستند. برای بسیاری، عکسها منبع شادی و عشق هستند و باید بدانیم که آنها میتوانند ما را از لذت زندگی واقعی جدا کنند.
بسیار از افراد بر این باورند که انبوهی از عکسهای سلفی، وعدههای غذایی، دوستان و حیوانات خانگی، نتیجه علاقهمندی نسل جوان به رسانههای اجتماعی است. با این حال، قبل از وجود چنین سیستمعاملهای عکاسی، افراد دلایلی برای ثبت لحظات معمولی زندگی روزمره داشتند. اگرچه ذهنیت ارسال عکس به صورت آنلاین به تحلیل روانشناسی نیاز دارد اما لذت عکسبرداری از خاطرات زندگی، همچنان گزینه خوب و مناسبی است.
نتایج یک تحقیق در سال 2016 نشان داد که عکاسی میتواند میزان لذت افراد از یک مناسبت را افزایش دهد زیرا ما را فراتر از مشاهده منفعل درگیر میکند و با دقت بیشتری به آن توجه میکنیم.
شبکههای اجتماعی رابطه ما با عکس را تغییر داده است و برخی از افراد عاشق عکاسی، به منظور ثبت خاطرات عکاسی میکنند، برخی تنها به منظور انتشار در رسانههای اجتماعی عکس میگیرند و البته گروهی هر دو مورد را دوست دارند.
همه دلایل فوق اشکالی ندارد اما باید مراقب باشیم که رسانههای اجتماعی عشق به عکس و لذت به زندگی را منحرف نکند. همیشه روشهایی وجود داشته است که مردم احساس کنند این عکس، زیبایی طبیعی زندگی را کاهش میدهد. مدتها قبل از این که رسانههای اجتماعی مرسوم شوند، برخی از کارشناسان بر این باور بودند که عکس، تجربه واقعی دیدن زندگی را منحرف میکند.
شاید عکاسی با تلفن همراه و اشتراک گذاری آن در شبکه های اجتماعی، مهمترین اتفاق عرصه عکاسی تاکنون باشد. برای دهه ها، عکاسی برای ثبت تاریخ، ساختن میراث خانوادگی و به تصویر کشیدن زیبایی های دنیای در حال تغییر مورد استفاده قرار می گرفت، اما اکنون شبکه های اجتماعی و میلیون ها عکاس آموزش ندیده در حال تولید عکس هایی از زندگی واقعی هستند که اتفاق می افتد، از ما که لباس دیگری غیر از بهترین لباس های روزهای جشن و مراسم رسمی را می پوشیم و کارهایی غیر از خیره شدن به لنز دوربین را انجام می دهیم. این زندگی است، زیبایی است، واقعیت است و شبکه های اجتماعی آن را مستند می کنند.
عکاسی در شبکه های اجتماعی نه تنها به کوچک شدن و اتصال جهان کمک نموده بلکه به دنیای هنر هم نفوذ کرده و توجه بسیاری از عکاسان جدی و حرفه ای را نیز به خود جلب کرده است. همگانی شدن عکاسی، یکی از چیزهایی است که عکاسی و عکس گرفتن را برای جامعه شناسان نیز دارای اهمیت کرده است. از این رو بهتر است توجه بیشتری به این موضوع داشته باشیم.
امروزه عکاسی مانند موسیقی، «مصرفی همگانی» دارد و اغلب افراد علاوه بر ساعت مچی، تلفن همراه و دوربینی برای عکس گرفتن و به اشتراک گذاشتن آن در اختیار دارد.
در واقع انسان قرن هجدهم با در دست داشتن ساعت و کتاب، انسان قرن نوزدهم با روزنامه و انسان قرن بیستم با دوربین عکاسی تجربه منحصر بفردی نسبت به انسان های پیش از خود به دست آورد و اکنون در قرن بیست و یکم، عکس پاره ای جدانشدنی از زندگی روزمره و عمومی انسان شده است.
نسرین مقدم
117