شبانگاه بیست و هفتم رجب، در حالی که مردم در خواب بودند و حضرت محمد (ص) مطابق معمول در کوه حرا مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار خود بود؛ ناگهان جبرئیل، فرشتۀ بزرگ و مقرب او در برابر آن بندۀ محبوب خداوند ظاهر شد و به او مژده داد که به عنوان آخرین فرستادۀ الهی برای هدایت بشر، برگزیده شده است.
به این ترتیب، بزرگ ترین و سرنوشت سازترین رویداد تاریخ بشریت که فصل نوینی را در گرایش مردم به معنویت، خداجویی و فضایل انسانی گشود، در فضایی سرشار از شگفتی و نورانیت و رحمت، پدید آمد.
مأموریت الهی رسول گرامی اسلام (ص)، همانند دیگر پیامبران، دعوت مردم به پرستش خداوند یکتا و نفی هر گونه معبود باطل بود؛ چنان که در سورۀ نحل، آیۀ 36 می خوانیم: "ما در هر امتی رسولی برانگیختیم (تا به مردم بگوید): خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید ..."
اما پیامبر گرامی اسلام برای انجام این وظیفۀ بزرگ، موانع و دشواری های فراوانی پیش رو داشت که از جملۀ آنها، جاهلیت، خرافه پرستی و فساد حاکم بر جامعه بود.
حضرت علی (ع) آن وضعیت ناهنجار را چنین توصیف می کند: "خداوند پیامبر را وقتی فرستاد که مردم در وادی گمراهی حیران بودند، و کورکورانه در فتنه می رفتند، هواهای نفسانی، عقل و خرد را از آنان ربوده بود، کبر و خودپسندی آنان را دچار لغزش کرده و جاهلیت تاریک، سبکسر و بی اعتبارشان نموده بود. در کارها ناآرام و سرگردان، و ملتی گرفتار نادانی بودند. (در این هنگام) رسول حق صلی اللّه علیه وآله، خیرخواهی را نسبت به آنها به نهایت رساند، به راه حق حرکت کرد، و آنان را به حکمت و موعظه حسنه دعوت فرمود."
رسول اکرم (ص) در چهارچوب قرآن به عنوان آخرین و کامل ترین کتاب آسمانی، برنامۀ جامع و فراگیری برای هدایت بشر به سوی نیکبختی دنیوی و اخروی، به ارمغان آورد.
در سوره جمعه، در این باره چنین آمده است: "اوست که در میان مردمِ درس ناخوانده، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات الهی را بر آنان بخواند و آنها را [از آلودگیها] پاک سازد و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد. اگر چه آنان پیش از این، در گمراهی آشکاری بودند."
حضرت محمد (ص) در طول 23 سال پیامبری خود، توانست مردمی را که شرک و جهل و خرافه و فساد و خشونت و جنگ، آنها را به تباهی کشانده بود، به مسیر یگانه پرستی و پرهیزکاری و نوع دوستی و صلح و برادری هدایت کند.
البته آن حضرت در این راه زحمات و سختی های بسیاری را تحمل کرد، اما به فرمان الهی که او را به استقامت فرامی خواند، دلگرم بود و عمل می کرد.
آخرین فرستاده خداوند آنچنان دلسوز امت بود که خداوند در قرآن او را «رحمتی برای همۀ جهانیان» خوانده است و در سومین آیه از سورۀ شعراء خطاب به او می فرماید: "(ای پیامبر) گویی به خاطر آن که مشرکان ایمان نمیآورند، (از شدت اندوه) میخواهی خود را هلاک کنی."
تلاش و تدبیر و مهربانی رسول اعظم (ص)، در کنار مقابله با تهدیدات و حملات دشمنان، سرانجام باعث شد تا مردم شبه جزیرۀ عربستان از شرک و جاهلیت، به دین نورانی اسلام روی آورند. البته شک نیست که ایمان همۀ آنان به خدا و پیامبرش به یک اندازه نبود و برخی در اعتقادات خود محکم و عده ای سست ایمان و گروهی نیز به ظاهر مسلمان، اما در پی قدرت و ثروت بودند.
آموزه های دینی که پیامبر اسلام (ص) مأمور به تبلیغ آنها شد، جامع و کامل است و محدود به امور شخصی و عبادی نیست، بلکه مسائل اجتماعی را نیز در بر می گیرد.
به همین دلیل، آن حضرت پس از هجرت به مدینه، حکومت اسلامی تشکیل داد و قوانین اسلامی را اجرا کرد و با غیر مسلمانان پیمان های مختلف منعقد کرد. در واقع، اسلام، هدایت فرد را بدون وجود جامعه و حکومتی اسلامی، کافی و بلکه ممکن نمی داند.
امروزه در تبلیغات غربی می کوشند با استفاده از عبارت «اسلام سیاسی» آن را در مقابل برداشت های ناقص و انحرافی از اسلام قرار دهند.
اما آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی این موضوع را چنین توضیح می دهد: "اسلام سیاسی یعنی همین اسلامی که توانسته با تشکیل حکومت، دستگاههای گوناگون، نظامهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و غیره به وجود بیاورد و یک هویّت دینی و اسلامی را برای یک ملّت ایجاد بکند؛ این، آن چیزی است که در مورد دین [می شود گفت]. بنابراین تعریف قرآن از دین یک چنین چیزی است؛ این را نمی شود فرو کاست به کارهای کوچک، به یک اعمال عبادی صِرف و محض."
اما آرمان های بلند و متعالی بعثت نبی مکرم اسلام از همان ابتدا با مخالفت دو گروه روبرو شد:
اول، کسانی که با معنویت و یکتاپرستی و تعالیم حیات بخش اسلام مخالف بودند و در پی مادیات و هوا و هوس های شیطانی بودند.
دوم، افراد و نهادهای قدرتمندی که وجود تشکیلاتی دینی به منظور رهایی مردم از سلطۀ آنها را برنمی تافتند. البته این ستیزه جویی ها با همۀ پیامبران الهی وجود داشته است، چنان که خداوند در سورۀ فرقان، آیۀ 31، خطاب به رسول اکرم می فرماید: "این گونه برای هر پیامبری دشمنی از مجرمان قرار دادیم؛ امّا (برای تو) همین بس که پروردگارت هادی و یاورت باشد!"
مخالفان اسلام در زمان آن حضرت، مشرکان و یهودیانی بودند که گسترش آموزه های حیات بخش اسلام را به ضرر منافع خود می دانستند، اما در جنگ با ایشان شکست خوردند.
امروزه نیز، اشخاص و گروه ها و دولت هایی با همان طرز تفکر مادی و سلطه جویانه، درپی تضعیف اسلام، تعالیم الهی و ظلم ستیز آن هستند.
آیت الله خامنه ای در این زمینه می فرماید: "... وقتی که بعثت نبی اتفاق میافتد و نبی مبعوث می شود و این ساز و کار اجرای حکم الهی مطرح می شود، مفسدان و مستکبران و استعمارگران و اخلالگرانِ زندگی بشر، طبعاً با او مخالفت می کنند، غارتگرها با او مخالفت می کنند، ظَلَمه با او مخالفت می کنند. چون ضدّ ظلم است، ضدّ غارت ثروتهای بشری است، ضدّ تسلّط ناحقّ بر آحاد بشر است."
تبلیغات عظیم علیه مبانی و اصول مترقی اسلام اصیل و ارائۀ تصویری خشن، بی منطق، مخالف حقوق زنان و مانند اینها، بخشی از تهاجم ستم گران به اسلام است.
آنها برای ایجاد خدشه در این دین آسمانی، به بهانۀ آزادی، با فیلم، کتاب، رسانه های گوناگون و حتی کاریکاتورهای وقیحانه، می کوشند تا چهرۀ نورانی اسلام و رسول بزرگوار آن را مخدوش کنند و گاه به افرادی که فریب تبلیغات گمراه کننده آنها را خورده اند، اجازه می دهند تا قرآن، کتاب مقدس نزدیک به دو میلیارد مسلمان را آتش بزنند.
البته دستگاه تبلیغاتی غرب از درک این نکته عاجز است که آخرین دین رهایی بخش الهی، با تمسخر و توهین، نه تنها تضعیف نمی شود، بلکه بیش از پیش نفوذ و گسترش می یابد، چرا که خداوند در سورۀ صف، آیۀ 9 چنین وعده داده است: "او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!"
بر این اساس، دینی که حضرت محمد (ص)، در روز مبعث مأمور به پایه ریزی و تبلیغ و اجرای احکام و اهداف متعالی و حیات بخش آن شد، در آینده توسط نوادۀ ارجمند او، حضرت مهدی موعود (عج)، جهان گیر خواهد شد تا همۀ انسان ها بتوانند از برکات و ارزش های والای آن بهره ببرند.
117