ایران پرس: ایام حج سال 212 هجری قمری رو به اتمام بود. همه مشغول عبادت خدای محمد بودند و خدای محمد در کار خلقت انسان کاملی دیگر. قرص ماه که به نیمه رسید، فرشتگانش را نازل کرد، اما نه بر مکه بلکه بر قصبه ای اطراف مدینه به نام "صَریا".

صریا که به دستان مبارک امام موسی الکاظم علیه السلام آباد شده بود، اکنون پذیرای پسری از خاندان نبوت و امامت بود. انسان کاملی که پدرش تنها 17 سال داشت اما حدود 9 سالی می شد که ردای امامت را بر تن کرده بود. نام این پسر را برای زنده کردن نام اولین امام مسلمین "علی" نهادند. این کودک علی ابن محمد، دهمین امام از ائمه شیعه بود.

علی ابن محمد فرزند جواد الائمه و نوه گرامی امام رضا علیهم السلام است و مشهورترین القابش نقی و هادی است. او در پی شهادت پدر بزرگوارش امام جواد (ع)  در سال 220 هجری قمری عهده دار امامت امت شد، در حالی که تنها هشت سال داشت. پس از پدرش او دومین شخصی است که در سن کودکی به امامت رسید است.

به دلیل محبوبیت خاندان نبوت و امامت در بین مردم، دشمنان امام مخصوصاً حاکمان بنی عباس چاره‌ای نداشتند جز اینکه در پوشش های مختلف، امام را از مردم دور نگه دارند و رابطه امام و مردم را هر روز کمتر کنند تا مهر امام از دل مردم بیرون رود و ایشان را فراموش کنند. اولین زندانبان امام هشت ساله شیعیان، دانشمندی از شهر مدینه، به نام عبدالله جنیدی بود که در پوشش استاد، بر امام (ع) گماره شده بود.

جنیدی در امارتی واقع  در صریا پیوسته ملازم و همراه امام هادی(ع) بود و شب هنگام در را به روی امام می‌بست و کلید‌های آن را همراه خود می‌برد؛ به گونه‌ای که پیروان حضرت از شنیدن سخنان او محروم شده بودند.

روزی از جنیدی پرسیدند: آن کودک هاشمی که تربیتش را به عهده گرفته‌ای، چه می‌گوید؟

او نگاه تندی کرد و گفت: کودک نگویید! بگویید شیخ هاشمی!! مردم گمان می‌کنند که من به او می‌آموزم، در حالی که به خدا سوگند، من از او بهره می‌برم.

روزی دیگر از او پرسیدند: حال آن جوان هاشمی چگونه است؟ در پاسخ گفت: سوگند به خدا که او بهترین فرد روی زمین است و او برترین کسی است که پروردگار آفریده است. پس از گذشت چند روز جنیدی به امامت امام هادی(ع) شهادت داد و در زمره هدایت شدگان درآمد.

این واقعه و وقایعی شبیه به این به خوبی نقش هدایتگرانه امام را روشن می‌کند. او به راستی هادی امت، هدایت کننده گمراهان و به گفته رسول خدا(ص)، هادی و هدایت کننده به سوی خدا بود.

یکی دیگر از کارشکنی های دشمنان این بود که می گفتند: مگر می شود امام امّت یک کودک باشد؟!

این شبهه در زمان حیات پدر بزرگوارشان حضرت جواد علیه السّلام نیز به طرق مختلف بیان شده بود و حضرت در پاسخ به آن، نمونه هایی از قرآن را ذکر کرده بودند. خداوند در سوره مریم، آیه۱۲ می فرماید: «ما به او (یحیی) حکم (فرمان نبوّت) دادیم در حالی که کودک بود» و این در حالی است که حضرت یوسف و حضرت موسی علیهم السلام زمانی که به حدّ رشد رسیدند نبوّت و علم به آنها داده شد. پس امر نبوت ربطی به سن و سال ندارد. ممکن است نبوّت به کسی داده شود در حالی که کودک است و ممکن است نبوّت به کسی داده شود که چهل سال دارد و به بلوغ و رشد عقلی رسیده است.

نمونه دیگری که قرآن کریم به آن اشاره دارد حضرت عیسی مسیح (ع) است. او در حالی که ساعاتی بیشتر از میلادش نگذشته بود به اذن پروردگار در گهواره لب به سخن گشود و فرمود:

«قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا * وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا * وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیًّا * وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا * ذلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ».  (در صورت امکان در یک بسته صوتی توسط قاری قرآن با صوت مجلسی و زیبا خوانده شود)

«من بنده خدایم او کتاب (آسمانى) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است! * و مرا- هر جا که باشم- وجودى پربرکت قرار داده و تا زمانى که زنده‏ ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است! * و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقى قرار نداده است! * و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم، و در آن روز که مى ‏میرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد! * این است عیسى پسر مریم گفتار حقّى که در آن تردید مى‏ کنند! »

مسیح در گهواره بود و در عین حال خدای متعال او را به نبوّت برگزیده و کتاب آسمانی به او عطا کرده بود. حال چگونه است که وقتی مقام ولایت الهی در قالب امامت از ناحیه پروردگار حکیم به فردی از دودمان نبوّت و امامت در سنین کودکی داده می شود، برای عدّه ای قابل باور نیست؟!

مسأله اعطاء نبوّت در سن کودکی هم در مورد حضرت جواد و هم امام هادی علیه السّلام اتّفاق افتاد تا در عصر امامت حضرت مهدی علیه السّلام دیگر جائی برای اعتراض و انکار وجود نداشته باشد و تا پیش از ولادت امام عصر علیه السّلام حجّت بر همگان بیش از پیش تمام شود.

به رغم کارشکنی های دشمنان محبت امام هادی علیه السلام در جان و روح مردم مدینه هر روز بیشتر می شد و اعتقاد به حقانیت ایشان در امر امامت محکم تر، به طوری که حکومت عباسی از موقعیت ممتاز امام احساس خطر کرده و حضور ایشان در مدینه را به صلاح ندانست. در سال 233 قمری خلیفه عباسی، متوکل، برای کنترل بیشتر امام، ایشان را از مدینه به سامرا که شهری نظامی بود منتقل کرد و امام بقیه عمر خود را در محاصره نیروهای نظامی خلفای عباسی گذراندند.

اما این حصر نیز نتوانست از تلاش امام برای ارتباط با شیعیان در اقصی نقاط جهان اسلام بکاهد بلکه ایشان هر روز برای حفظ این رابطه بیشتر تلاش می کردند. سازمان وکلا که از زمان امام صادق علیه السلام به صورت مخفی شکل گرفته بود، در دوران امام هادی علیه السلام جان تازه ای گرفت. امام نیروهایی مستعد را شناسایی و تربیت می کردند. برخی از این افراد به عنوان وکلای حضرت ایفای نقش می کردند که برجسته ترین این افراد عبارتند از: عبدالعظیم حسنی (ره)، حسن بن راشد و عثمان بن سعید عمری، که از یازده سالگی در محضر امام هادی علیه السلام بود و بعدها یکی از نایبان خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شد.

وکلای امام علیه السلام علاوه بر جمع آوری خمس و ارسال آن به امام، در شرح و توضیح مسائل کلامی و فقهی واسطه بین امام و شیعیان بودند. همچنین در تبیین امامت امام بعدی و ورود شیعه به عصر غیبت، بسیار تلاش کردند.

این شبکه ارتباطی چنان اهمیت داشت که متوکل را به فکر کنترل و نابودی آن انداخت و با تشکیل نیروهایی ویژه به دستگیری، شکنجه، حبس و شهادت برخی از وکلای امام علیه السلام در نقاط مختلف اقدام کرد؛ اما موفق نشد این شبکه گسترده را از میان بردارد.

امام هادی علیه السلام که از طرف خلفای عباسی به شدت تحت مراقبت و فشار بودند، برای احیای جایگاه امامت، در قالب مجموعه ای از زیارات و ادعیه، پدران و اجداد گرامی خود را معرفی می کردند. از مشهورترین و برترین آنها، زیارت جامعه کبیره است. امام هادی علیه السلام در این زیارت، شاخصه ها و پایه های اصلی شیعه را بیان فرمودند.

در این زیارت، اهل بیت پیامبر، جانشینان بر حق وی و اسوه ها و الگوهایی برای امت وصف شده‌اند و بر عصمت ایشان تاکید شده است. با این حال از آنجا که در زمان امام هادی (ع) عده ای بودند که بر مبنایی نادرست، امامان معصوم علیهم السلام را تا مقام خدایی (نعوذبالله) بالا می بردند؛ امام هادی (ع) برای بیزاری جستن و اعلام برائت از آنها سفارش کرده اند که پیش از خواندن این زیارت، صد بار تکبیر (الله اکبر) گفته شود تا خواننده دچار غلو در حق امامان نشود.

یکی دیگر از زیارات منتسب به امام هادی (ع) زیارت غدیریه است که به زیارت امیرالمؤمنین در عید غدیر خم معروف است. این زیارت متضمن یکصد و پنجاه منقبت از مناقب امام علی علیه السلام است و برخی مشکلات سیاسی و اجتماعی که ایشان را آزرده کرده بود، یادآوری می کند.

سرانجام خلفای عباسی که خود را در مقابله با امام ناتوان می دیدند تصمیم گرفتند ایشان را به شهادت برسانند. پس از 33 سال هدایت و امامت شیعیان، امام هادی علیه السلام در ماه رجب سال 254 قمری در سامرا توسط معتمد یا معتزّ عباسی به شهادت رسید. پس از شهادت، امام حسن عسکری علیه السلام بر پیکر مطهر پدر خویش نماز گزارد و ایشان را در منزل خویش به خاک سپردند.

سالها بعد امام حسن عسکری علیه السلام نیز در همین محل به شهادت رسیده و کنار پدر به خاک سپرده شدند، حرم این دو بزرگوار، امروزه حرمین عسکریین خوانده می شود و بسیار مورد توجه شیعیان است. امام هادی (ع) همچنان به هدایت مومنین اهتمام دارند و لطف و کرمشان شامل حال شایستگان می شود چرا که به شهادت قرآن آنان که در راه خدا کشته می شوند نمرده اند بلکه زنده اند و نزد خدای خویش روزی میخورند.

116