دونالد ترامپ با شعار دوباره آمریکا را سرآمد و بزرگ دنیا کنیم بر صندلی ریاست جمهوری در کاخ سفید تکیه زد اما هر چه بیشتر می گذرد پیامدهای تلخ و اسفناک بی سیاستی دیکتاتور مآبانه ی ترامپ نمایان تر و سقوط امپراطوری آمریکا نزدیک تر می شود.
«پل کراگمان» ستون نویس صفحه ایده های نیویورک تایمز، در مقاله ای با انتقاد از سیاست های دولت ترامپ از امپراطوری امریکایی می نویسد که با سیاست های رئیس جمهوری امریکا در حال سقوط است:
"دولت آمریکا در اجرای یکی از سیاست های رسمی خود دارد کودکان را به زور از آغوش والدین شان می گیرد و آنها را در چهار دیواری های محصور زندانی می کند؛
مکان هایی که مقام های امریکا اصرار دارند بگویند که قفس نیست
رئیس جمهور آمریکا از دستگاه قضایی و ضابطانش خواسته دست از بازرسی از دستیاران و نزدیکانش بردارند و در عوض دشمنان سیاسی او را در پیگرد و بازجویی قرار بدهند.
دونالد ترامپ به هم پیمانان دموکراتیک آمریکا اهانت و دیکتاتورهای آدمکش را ستایش می کند و احتمال بروز جنگ تجاری در دنیا (به علت سیاست های غلط دولت ترامپ) هر روز بیشتر می شود.
آمریکا از گذشته های دور کشوری قدرتمند بوده است. به ویژه، پس از جنگ دوم جهانی، آمریکا در سطحی از تسلط نظامی و اقتصادی سربرآورد که در روزهای اوج روم باستان هم دیده نشده بود.
اما نقش آمریکا در دنیا همواره چیزی فراتر از پول و تسلیحات بوده است؛ به ایده آل ها هم پرداخته می شد؛ آمریکا برای چیزهایی بزرگ تر از خودش چون برای آزادی، حقوق بشر و حاکمیت قانون به عنوان اصولی فراگیر و جهانی ایستادگی می کرد.
البته واشنگتن اغلب در برآورده کردن این ایده آل ها ناکام بوده است. اما ایده آل ها واقعی بودند و اهمیت داشتند. بسیاری کشورها، سیاست هایی نژادپرستانه را در دستور کار قرار داده اند؛ اما هنگامی که اقتصاددان سوئدی گونار میردال (2)، در سال 1944 کتابی با عنوان (مشکل آمریکا با پوست سیاه) نوشت، آن را «دوگانگی آمریکایی» نامگذاری کرد زیرا آمریکا را کشوری می دید که تمدنش طعم روشن فکری دارد و شهروندانش از این موضوع آگاه بودند که رفتارشان با سیاه پوستان در برخی سطوح با اصول و باورهای انسانی در تضاد و تناقض قرار می گیرد.
و باور او به اینکه در آمریکا شایستگی ذاتی – یا شاید حتی پرهیزگاری – وجود دارد در نهایت با موفقیت و پیشرفت جنبش حقوق مدنی اگرچه کامل نبود اما تقویت شد.
امریکا و توافقنامه های تجاری بین المللی
توافقنامه های تجاری بین المللی، همانهایی هستند که ترامپ می گوید آمریکا را به قلکی تبدیل کرده است که همه دارند به آن دستبرد می زنند.
توافقنامه های تجاری قرار بود آمریکا را ثروتمندتر کنند و همین هم شد؛ اما از همان ابتدا قرار بود این قراردادها به چیزی فراتر از دلار و سِنت بپردازند.
در حقیقت، نظام تجاری پیشرفته ی دنیا را نه اقتصادانان یا منافع تجاری بلکه بیشتر بر اساس ابتکار عمل «کوردل هال» (3)، وزیر امور خارجه ی وقت آمریکا طراحی کردند.
[هال به مدت 11 سال ( 1944 - 1933) و در دوران ریاست جمهوری فرانکلین روزولت، وزیر امور خارجه ی آمریکا بود. او پس از جنگ دوم جهانی، بیشترین کارهای زیربنایی را برای ایجاد سازمان ملل متحد انجام داد.]
وی باور داشت که تجارت شکوفا و پررونق بین ملت ها یکی از عناصر ضروری برای شکل گیری صلح و آشتی بادوام است.
لذا پس از جنگ توافقنامه کلی تجارت و تعرفه ها در قالب همین راهبرد ایجاد شد که کم و بیش به طور همزمان پایه و اساس ایجاد طرح مارشال و ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی) را فراهم آورد.
پایان دادن به استثناگرایی آمریکایی
از این رو هر آنچه که هم اکنون دارد اتفاق می افتد اجزاء یک قطعه است.
ارتکاب جنایت در مرزها، حمله به حاکمیت قانون داخلی، اهانت به سران کشورهای دموکراتیک و در همین حال ستودن گردنکشان و یاغی ها و برهم زدن توافقنامه های تجاری همه و همه با هدف پایان دادن به استثناگرایی آمریکایی دارند اتفاق می افتند و پشت کردن به ایده آل هایی به شمار می آیند که آمریکا را از دیگر کشورهای قدرتمند متمایز می کند.
خودداری از پذیرش ایده آل ها و تضعیف کردن آنها، نه تنها آمریکا را قوی تر نمی کند بلکه اسباب ضعف و سستی کشور را فراهم می آورد. آمریکا مدیر و سرآمد دنیای آزاد بود و قدرتی اخلاقی، نظامی و مالی به شمار می آمد اما هم اکنون داریم همه ی چیز را دور می ریزیم.
علاوه براین، چنین رویکردی حتی منافع شخصی مان را هم تامین نمی کند. آمریکا دیگر آن قدرت مسلط، برتر و با نفوذی نیست که هفتاد سال پیش بود؛ اگر ترامپ تصور کند که دیگر کشورها در برابر تهدیدهای او کوتاه خواهند آمد سخت دچار توهم شده است و اگر به سوی جنگ تمام عیار تجاری گام برداریم که احتمال بروز آن بسیار زیاد است، هم ترامپ و کسانی که به او رای دادند از چگونگی رقم خوردن رویدادها شوک زده خواهند شد؛ شاید برای برخی صنایع با سودآوری همراه باشد اما میلیون ها کارگر بی خانمان می شوند.
از این رو ترامپ آمریکا را در مسیر عزت و شکوه قرار نمی دهد؛ بلکه دارد آن چیزهایی را دور می ریزد و نابود می کند که سرچشمه ی بزرگی آمریکا بود.
به این ترتیب آمریکا بار دیگر به کشوری ستمکار و ظالم تبدیل می شود – اما آن گونه که ترامپ تصور می کند این ظلم و ستمگری دیگر چندان اثرگذار نخواهد بود.
مترجم: مرتضی لطفی
1 – Paul Krugman
2 – Gunnar Myrdal
3 – Cordell Hull
138/110