مایکل برچر، اندیشمند کانادایی در کتاب خود با عنوان «بحران در سیاست جهان»، در تعریف بحران عنوان میکند وضعیتی است که طی آن ارزشها و منافع مهم کشورها تهدید میشود و دولتها با وقوع حالت بحرانی با اصل غافلگیری مواجه میشوند. مایکل برچر برای تعیین شدت و میزان بحران شش شاخص را تعیینکننده میداند که عبارتند از اهمیت ژئواستراتژیک، موضوع بحران، خشونت بین بازیگران، تعدد بازیگران، عدم تجانس و میزان مداخله قدرتهای بزرگ.
به کارگیری نظریه مایکل برچر درباره جنگ غزه نشان میدهد چرا بر خلاف تصور اولیه این جنگ همچنان ادامه دارد و چشماندازی نیز برای پایان آن دیده نمیشود.
دلیل نخست، اهمیت ژئواستراتژیک غزه است. غزه باریکهای کوچک است، اما هم در مجاورت فلسطین اشغالی قرار دارد و هم یکی از کانونهای اصلی مقاومت در منطقه غرب آسیا محسوب میشود. بنابراین، شکست رژیم صهیونیستی در غزه برای این رژیم غیرقابل پذیرش است.
دلیل دوم، موضوع بحران است. واقعیت این است که موضوع اصلی جنگ غزه، اعتبار از دست رفته رژیم صهیونیستی است. این رژیم برای خود اعتبار نظامی و اطلاعاتی و در کل اعتبار بازدارندگی در سطح بالا قائل بود، اما طوفان الاقصی همه این موارد را از بین برد. در همین حال، رژیم طی 100 روز گذشته موفق نشد اسرای خود نزد حماس را آزاد کند که همین موضوع نیز اعتبار اطلاعاتی تلآویو را بیشتر زیر سوال برده است.
دلیل سوم، خشونت بین بازیگران است. در عملیات طوفان الاقصی بیش از 1500 صهیونیست کشته شدند. این موضوع نیز برای رژیم صهیونیستی که با معضل جمعیت مواجه است و حمایت از جمعیت در اراضی اشغالی را به عنوان یکی از اراکان دکترین نظامی خود قرار داد، قابل پذیرش نیست. در عین حال، میزان خشونتی که رژیم صهیونیستی علیه غزه به کار گرفت، در سطح بیسابقهای است که عملاً سبب شد ابایی از تداوم خشونتها و نسلکشی نداشته باشد.
دلیل چهارم، تعدد بازیگران است. اگرچه دو بازیگر اصلی جنگ، رژیم صهیونیستی و جنبش حماس هستند، اما همه بازیگران این جنگ محسوب نمیشوند. آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی رسماً در کنار رژیم صهیونیستی قرار گرفتهاند، یمن و حزبالله لبنان نیز از غزه و حماس در این جنگ حمایت میکنند. زمانی که تعداد بازیگران در بحرانی زیاد باشد، امکان دستیابی به توافق برای پایان بحران، اندک است. با این حال، تعدد بازیگران عامل اصلی برای طولانی شدن جنگ غزه نیست بلکه ناکامی رژیم صهیونیستی و آمریکا برای تحقق اهداف نظامیشان عامل مهمی است.
دلیل پنجم نیز عدم تجانس است. قدرت نظامی رژیم صهیونیستی و حماس نه تنها برابر نیست بلکه نزدیک هم نیز نیست. رژیم صهیونیستی که مورد حمایت تسلیحاتی همهجانبه آمریکا و چند کشور اروپایی قرار دارد، به لحاظ تجهیزاتی قابل مقایسه با جنبش حماس نیست. عدم تجانس قدرت نظامی طرفین، عامل مهمی برای طولانی شدن جنگ است.
نهایتاً عامل ششم نیز میزان مداخله قدرتهای بزرگ است. مداخله قدرتهای بزرگ در جنگ غزه صرفاً در قالب حمایت اعلامی و سیاسی نبود بلکه آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه به یک طرف جنگ علیه غزه تبدیل شدهاند و جنایت رژیم صهیونیستی علیه غزه را مصداق دفاع مشروع تعریف میکنند. این الگوی رفتار غرب عامل مهم و اساسی برای طولانی شدن جنگ غزه است و به نظر میرسد تا زمانی که این قدرتهای اراده جدی برای پایان دادن به جنگ از خود نشان ندهند، جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه نیز خاتمه پیدا نخواهد کرد.
نویسنده: سید رضی عمادی
116
بیشتر بخوانید:
نماینده آفریقای جنوبی: اقدامات اسرائیل در غزه مصداق بارز نسل کشی است
توقف جنگ در غزه حیاتی است
راهپیمایی میلیونی حامیان فلسطین در لندن
نگاهی به حمایت دولت آلمان از نسلکشی اسرائیل
رزمندگان فلسطینی یک بالگرد اسرائیلی را در غزه ساقط کردند