انقلاب اسلامی ایران زمانی رخ داد که بر نظام جهانی سیستم دوقطبی حاکم بود که ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی رهبری دو قطب غرب و شرق را بر عهده داشتهاند.
در سال 1990 اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و سیستم تک قطبی به رهبری آمریکا بر نظام جهانی حاکم شد. آمریکا قبل و پس از پایان جنگ سرد، دشمنی خود را با جمهوری اسلامی ایران ثابت کرد که با گذشت چهل سال نه تنها این دشمنی ادامه دارد بلکه حتی تقویت نیز شده است، به گونه ای که دولت کنونی آمریکا با نادیده گرفتن توافق بین المللی برجام که پشتوانه قطعنامه 2231 شورای امنیت را نیز داشته، از این توافق خارج شده و همه تحریمهای پیش از این توافق را بار دیگر علیه ایران اسلامی بازگردانده است.
چهار عامل از مهمترین علل دشمنی ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران عبارتند از:
هویت های متضاد، استقلال ایران، به رسمیت نشناختن اسرائیل و ماهیت آگاهی بخش انقلاب اسلامی ایران.
هویتهای متضاد دو کشور
اهمیت هویت در نظم جهانی کنونی به حدی است که «پاول کوورت» نظریه پرداز روابط بین الملل با برجسته کردن نقش هویت در سیاست جهانی عنوان می کند: "«فرانسیس فوکویاما» در انتخاب پایان تاریخ کاملاً اشتباه کرده است."
کوورت برای این دیدگاه خود از نقش مذهب و قومیت در هویت بهره گرفته و می گوید: "تاریخ در کنار قومیت و مذهب به هیچ وجه به پایان نرسیده بلکه بار دیگر به منزله منبع قدرتمند هویت (و منازعه) به بخشی از «خودآگاهی عمومی» تبدیل شده است."
کوورت مطرح می کند: "در زمان کنونی تعصبها و احساسات مربوط به طبقه و فتح نظامی نیستند که منجر به خونریزی می شوند بلکه علت تمام آنها این است که «دشمن» چه کسی است؟"
«الکساندر ونت» نظریه پرداز روابط بین الملل نیز با بیان اینکه هویت ها ثابت نیستند و مدام تغییر می کنند، معتقد است: "دولت ها در برخورد با دشمن متفاوت از برخورد با دوست رفتار می کنند زیرا دشمنان تهدید هستند اما دوستان تهدید محسوب نمی شوند."
ونت با ذکر مثال از قدرت نظامی آمریکا، عنوان می کند: "قدرت نظامی آمریکا برای کانادا و کوبا اهمیت متفاوتی دارد، علی رغم اینکه هر دو کشور در یک ساختار نظام بین الملل حضور دارند."
ونت اشاره می کند: "موشکهای بریتانیا نیز برای آمریکا اهمیت متفاوتی از موشکهای شوروی دارد."
این دیدگاه در خصوص هویت درباره روابط آمریکا و جمهوری اسلامی ایران صدق می کند، زیرا با انقلاب اسلامی، هویت ایران نیز تغییر کرد و ایران از بازیگر محافظه کار همسو با غرب که در مسیر مذهب زدایی نیز حرکت می کرد به بازیگر انقلابی مستقل و مذهب گرا تبدیل شد و حتی نظام سیاسی ایران نوعی جدیدی از نظام سیاسی در جهان محسوب می شود. در واقع، ایران به لحاظ هویتهای سیاسی و مذهبی کاملاً در تعارض با ایالات متحده آمریکا قرار دارد.
یکی از مهم ترین ویژگی های انقلاب اسلامی که سبب دشمنی آمریکا و متحدانش علیه ایران شده، حاکمیت نظام توحیدی یا به تعبیر غربی ها، نظام «تئوکراتیک» است.
این نوع حاکمیت، حاکمیت ضد ظلم، مبارزه با کفر، مبارزه با سلطه و حاکمیت استقلال است که دقیقاً در نقطه مقابل تفکر سیاسی آمریکا قرار دارد. حاکمیت این نظام باعث شد تا آمریکا از همان ابتدا، سرسپرده ترین نظام حکومتی یعنی حکومت شاه و مهم ترین پایگاه خود در ایران که از آن بهعنوان جزیره ثبات در منطقه نام برده میشد را از دست بدهد و از نقش ژاندارمی ایران برای اِعمال قدرت و سیطره بر محیط پیرامونی بی بهره شود.
این عنصر یعنی حاکمیت گفتمان اسلامی و انقلابی موجب شده تا مقامهای آمریکایی همواره نسبت به خطر این مسئله هشدار دهند.
«زبیگنیو برژینسکی» نظریه پرداز مشهور آمریکایی میگوید: "تجدید حیات اسلام بنیادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشی از ایران (امام) خمینی (ره) یک مخاطره مستمر برای منافع ما در منطقه ای که حیات جهان غرب کاملاً به آن وابسته است ایجاد کرده است."
مقام معظم رهبری نیز بارها به این حقیقت دشمنی های آمریکا یعنی مبارزه با تفکر اسلامی در جمهوری اسلامی اشاره کردند.
ایشان می فرمایند: "نفس وجود جمهوری اسلامی و حکومت دینی، دشمنان دین را به جنگ و هجوم می کشاند؛ همچنانکه به استناد آیات مکرر قرآن، جبهه حق در تمام طول تاریخ همواره در معرض تهاجم جبهه باطل بوده است."
استقلال ایران در مقابل سلطه جویی آمریکا
یکی از مهمترین دلایل دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، تاکید ایران بر استقلال است. در واقع، یکی از اصلی ترین وجوه تمایز نظام پهلوی با نظام جمهوری اسلامی ایران در مقوله استقلال طلبی جمهوری اسلامی ایران است.
مهمترین اصل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، «نه شرقی و نه غربی» است و این اصل حتی طی 8 سال جنگ تحمیلی نیز اجرایی شد. این در حالی است که مهمترین راهبرد آمریکا در غرب آسیا، وابسته نگه داشتن کشورها با هدف دخالت در چینش قدرت و تصمیم سازی در این کشورها است.
«نوآم چامسکی» نظریه پرداز مشهور آمریکایی درباره ریشه نفرت نخبگان سیاسی آمریکا از ایران میگوید: "بسیار ساده است: در سال ۱۹۷۹ ایران به سمت استقلال حرکت کرد. بدتر از آن، آنها یک فرد مستبد منصوب آمریکا که همسو با منافع آمریکا بر این کشور حکومت می کرد، را سرنگون کردند. آنها (سیاسیون در آمریکا)، این را فراموش نخواهند کرد. در واقع، اندکی بعد از انقلاب ایران، آمریکا از حمله عراق به ایران که حمله ای ویرانگر بود، حمایت کرد."
«عبدالقادر بن قرینه» وزیر سابق گردشگری و رئیس حزب «جنبش سازندگی ملی» الجزایر نیز در خصوص علت دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران می گوید: "ایران کشوری مستقل و آزاد است که زیر پرچم وابستگی به استکبار جهانی نرفته و همین باعث ناراحتی و نگرانی آمریکا شده است. دولت آمریکا، کشورهای مستقل و محور مقاومت را مانعی بر سر راه خود و برنامه هایش می داند."
«مارتین ایندایک» معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا، نیز در این خصوص عنوان کرد: "مجازات و تنبیه انقلاب اسلامی درس عبرتی برای کشورهایی خواهد بود که در مسیر استقلال و رهایی از سلطه آمریکا گام بر می دارند."
مقام معظم رهبری نیز در این باره فرمودند: "دشمنی آمریکا و استکبار جهانی با ایران اسلامی به خاطر حرکت قدرتمندانه مردمی است چون ایمان مردم، علاقه مردم به استقلال و اطمینان به نفس مردم به ضرر آنهاست. آنها می خواهند کشور ما را همیشه وابسته نگه دارند، آنها می خواهند از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشورهای این منطقه را وابسته به خودشان نگه دارند. وقتی کشوری مستقل است و اطمینان به نفس دارد و با اعتماد به خود در راهی که او را به سمت اهداف والا می رساند حرکت می کند، طبعاً اینها ناراضی میشوند. نارضایتی دشمنان جهانی ما به این خاطر است. آنها وقتی راضی میشوند که ملت ایران اختیار دین و فرهنگ و اقتصاد خود را یکسره به آنها بسپارد. ملت ایران امروز بیدار شده است و زیر بار چنین زورگویی ها و قلدری هایی نمی رود."
نویسنده: سیدرضی عمادی
تهیه شده در «گروه ایران» اداره کل خبر و تفسیر برونمرزی
116/120