محور تقابل سازش و مقاومت در منطقه، رژیم صهیونیستی است. محور سازش تحت حمایت قدرت های غربی به خصوص آمریکا قرار دارد که در مسیر عادی سازی و علنی سازی روابط با رژیم صهیونیستی حرکت می کنند و محور مقاومت نیز تحت رهبری جمهوری اسلامی ایران است که رژیم صهیونیستی را به رسمیت نیز نمی شناسد.
مخالفت ایران با رژیم صهیونیستی از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، با ابتکار حضرت امام خمینی (ره) رقم خورد که فرمودند: "اسراییل باید از صفحه روزگار محو شود."
«مارتین ایندایک» معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا، در این خصوص می گوید: "دلیل اصلی ادامه ضدیت آمریکا با ایران بدان جهت است که در سیاست ایران در قبال روند سازش تغییری ایجاد نشده است."
جمهوری اسلامی ایران همواره رژیم صهیونیستی را بهعنوان یک رژیم مجعول شناخته و با اقدام های مختلف خود با پیگیری پروژه صلح میان اعراب و رژیم صهیونیستی مخالفت ورزیده است؛ از جمله مخالفت با کنفرانس صلح مادرید 1991، موافقت نامه اسلو 1993، پیمان کمپ دیوید و طرح خاورمیانه بزرگ.
همچنین یکی از دلایل اصلی شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه علیه حزب الله لبنان و جنگ های 8 روزه، 22 روزه و 51 روزه علیه باریکه غزه، حمایت جمهوری اسلامی ایران از حزب الله لبنان و گروه های مقاومت فلسطین است.
دوگانه سازش و مقاومت نیز بیانگر هویت های سیاسی و مذهبی متفاوت دو کشور است.
این دوگانه با محوریت رژیم صهونیستی در دولت «دونالد ترامپ» برجسته تر نیز شده است، به گونه ای که عربستان، رژیم صهیونیستی و آمریکا که سه ضلع اصلی محور سازش هستند، مثلث شرارت را طی دو سال اخیر در خاورمیانه علیه جمهوری اسلامی ایران تشکیل داده اند.
این دوگانه سازش و مقاومت سبب بروز تعارض سیاست های منطقه ای ایران و آمریکا شده است.
مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: "اهداف آمریکا در منطقه، با اهداف ایران 180 درجه متفاوت است."
جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با سیاست های آمریکا در منطقه، ضمن حمایت های سیاسی و مستشاری از کشورهای مستقل منطقه، ارتباط با ملت های منطقه را در دستور کار قرار داد و ملت های منطقه نیز ضمن پذیرش آرمان های انقلاب اسلامی ایران، گروه های مقاومت را در کشورهای شان تشکیل داده اند و ژئوپلیتیک مقاومت در منطقه تشکیل شده است.
حزب الله در کشورهای منطقه تکثیر شده است و امروز شاهد شکل گیری و تقویت حشد الشعبی در عراق، انصارالله در یمن و گروههای مقاومت در سوریه هستیم که همگی کارکردی مشابه حزب الله لبنان دارند و حتی وزن این گروهها در ساختار قدرت این کشورها نیز افزایش یافته است، زیرا مردم از عملکرد این گروههای مقاومت حمایت کرده و آنرا مطابق با هویت و عزت خود می دانند.
تحت این شرایط، آمریکا همواره در سال های اخیر، بر روی تهدید منطقه ای ایران تأکید جدی کرده است. در اسناد امنیت ملی آمریکا نیز تهدید منطقه ای ایران جایگاه ویژه ای دارد.
به اذعان مقام های آمریکایی، «جمهوری اسلامی توازن قدرت را در منطقه تغییر داده و این به معنی تهدید منافع آمریکا در منطقه است.» این عین عبارتی است که در سند راهبرد امنیت ملی 2018 آمریکا قید شده است.
موسسه مطالعاتی «رند» آمریکا نیز در جدیدترین گزارش خود از تهدیدهای فراروی آمریکا، یکی از مهم ترین تهدیدها را نفوذ منطقه ای رو به گسترش ایران دانسته که طبق توصیه این گزارش، باید جلوی آن گرفته شود.
این موسسه آمریکایی، طی یک مطالعه آینده پژوهی، ایران را در افق زمانی 2035 تا 2050 «قدرت کلیدی منطقه» معرفی کرده و نسبت به پیامدهای آن برای منافع آمریکا هشدار داده است.
همین امر باعث اتخاذ راهبردهای تقابلیِ یکجانبه آمریکا یا راهبرد جنگ نیابتی از سوی متحدان منطقه ای ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران شده است.
ماهیت آگاهیبخش انقلاب اسلامی ایران
یکی دیگر از دلایل اصلی دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، ماهیت آگاهی بخشی انقلاب اسلامی ایران است. آگاهی بخشی رهایی ملت های دیگر را از قید و بندهای استبداد داخلی و استعمار و استکبار جهانی مد نظر دارد.
در واقع، رسالت جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی، آماده کردن و بیدار ساختن توده های مسلمان و مستضعف جهان از وضعیت ناعادلانه استضعاف ناخواسته و ناخودآگاه است.
پیروزی انقلاب اسلامی و انعکاس رسانه ای آن، موجب تقویت احساس هویت مذهبی در میان مسلمانان و نیز تسریع روند تجدید حیات سیاسی اسلام در جوامع اسلامی شد، زیرا تلاش جامعه مسلمان ایران در سرنگونی دولت ضد دینی، تاثیر مثبتی بر آنها داشت.
با شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران، برخی از ناظران و مفسران رویدادهای اسلامی پیش بینی کردند که کشورهایی مانند مالزی و اندونزی توانند تبدیل به «ایرانی دیگر» شوند.
مقام معظم رهبری در خصوص ماهیت آگاهیبخش انقلاب اسلامی ایران فرموده اند: "امروز عمده دردسرهایی که اردوگاه استکبار و مشخصاً آمریکا و صهیونیسم دچار آن هستند که این دردسرها خیلی زیاد هم است به خاطر این است که مسلمان ها به یک خودآگاهی رسیده اند که در این خود آگاهی، امام بزرگوار و ملت ایران و انقلاب اسلامی ما نقش فراوانی داشته است. عمده دردسر آنها از این ناحیه است. لذا می خواهند این را بکوبند."
یکی از دلایل وقوع بیداری اسلامی در جهان عرب از سال 2011 به بعد نیز، همین ماهیت آگاهی بخش جمهوری اسلامی ایران است. از یک سو، مردم ضد پادشاهان و اقتدارگرایان قیام کرده اند و از سوی دیگر با دخالت امریکا در امور داخلی کشورهای شان مخالفت کرده اند که این دو فاکتور ریشه در ماهیت آگاهی بخش انقلاب اسلامی ایران دارد.
به طور خلاصه باید گفت: با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و حاکم شدن گفتمان دین در کشور، الگوی «وابستگی» جمهوری اسلامی ایران به قدرت های بیگانه از بین رفت و ایران از محور آمریکا و غرب خارج شد و در واقع، تعارض هویتی میان آمریکا و جمهوری اسلامی ایران به وجود آمد.
با پیگیری الگوی استقلال در سیاست خارجی و به موازات آن، تقویت اهمیت و جایگاه راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، بسیاری از منافع سیاسی، اقتصادی، نظامی آمریکا در معرض خطر قرار گرفت.
مخالفت ایران با رژیم صهیونیستی و سیاست های نامشروع این رژیم نیز از جمله دلایل مهم تداوم دشمنی های آمریکا با جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.
در همین حال، ماهیت آگاهی بخش انقلاب اسلامی ایران سبب ایجاد آگاهی و انزجار نزد مردم در جهان اسلام علیه آمریکا شده که وقوع بیداری اسلامی در جهان عرب از سال 2011 به بعد در همین راستا قرار دارد. این چرخه سبب چهل سال دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران شده و حتی با گذشت زمان بر شدت و میزان این دشمنی افزوده شده است.
نویسنده: سیدرضی عمادی
تهیه شده در «گروه ایران» اداره کل خبر و تفسیر برونمرزی
116/118