ایران پرس- دولت‌های هفتم و هشتم جمهوری اسلامی ایران که به دولت اصلاحات معروف است تنش‌زدایی، صلح طلبی و گفت وگوی تمدنها را به عنوان سه راهبرد سیاست خارجی خود برگزید.

تنش زدایی با محوریت اعتمادسازی، تفاهم و احترام متقابل، تأکید بر مشترکات به جای تمرکز بر اختلاف ها و در سایه سه عنصر عزت، حکمت و مصلحت پیگیری شد و رقابت سازنده را به جای خصومت مطرح کرد.

صلح‌طلبی دیگر راهبرد دولت اصلاحات بود که مطابق شعار «مردم سالاری در داخل و صلح طلبی در خارج» اتخاذ شد. اصطلاح صلح بیشترین فراوانی را در متون سخنرانی رئیس دولت‌های هفتم و هشتم داشته است. از منظر رئیس دولت اصلاحات، صلح با سرشت و فطرت انسان ها سازگاری دارد و وجود تبعیض ها و نابرابری ها عامل اصلی برهم زننده صلح است. در قالب راهبرد صلح طلبی در خارج، کاهش منازعات منطقه ای و بین المللی، پرهیز از خشونت و برقراری مناسبات دوستانه با سایر کشورها به خصوص کشورهای همسایه پیگیری شد.

گفتگوی تمدنها نیز سومین راهبرد سیاست خارجی دولت های هفتم و هشتم بود. گفتگوی تمدنها تأکیدی بر سیاست صلح طلبانه و مسالمت جویانه ایران بود. مجمع عمومی سازمان ملل نیز سال 2001 را به عنوان سال گفتگوی تمدنها نامگذاری کرد. با این حال ایده گفتگوی تمدنها با بدشانسی تاریخی مواجه شد و آن هم وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 بود. این حادثه سبب شد ایده برخورد تمدنهای «ساموئل هانتینگتون» بار دیگر مورد توجه جدی قرار گیرد.

به طور کلی، هدف اصلی سیاست خارجی دولت های هفتم و هشتم این بود که تلاش ها برای منزوی کردن ایران را خنثی سازد.

در همین راستا، «سید جلال دهقانی فیروزآبادی»، استاد دانشگاه عنوان می کند:

"در این دوره، ایران تلاش کرد تا از طریق تصویرسازی مثبت و واقعی از خود به اصلاح تصویر ساخته شده غیرواقعی از جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی بپردازد. بر این اساس، سیاست خارجی بر اصول توسعه گرایی سیاسی- فرهنگی، تنش زدایی، اعتمادسازی و صلح گرایی استوار شد."

بهبود روابط با کشورهای همسایه

تداوم روند بهبود در روابط با کشورهای همسایه در دولت های هفتم و هشتم نیز پیگیری شد. نقطه اوج این روند نیز برگزاری نشست سران کشورهای اسلامی در تهران در دسامبر 1997 بود که با مشارکت گسترده سران کشورهای اسلامی مواجه شد.  

حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در سخنرانی افتتاحیه نشست سران کشورهای اسلامی، موکداً اعلام کردند:

"هیچ خطری از سوی ایران اسلامی، هیچ کشور اسلامی را تهدید نمی کند."

این سخنان با استقبال سران کشورهای شرکت کننده مواجه شد.

امیر عبدالله، ولیعهد عربستان در نشست تهران شرکت و آنرا «دیداری تاریخی» اعلام کرد و «سعود الفیصل»، وزیر خارجه وقت عربستان نیز پس از خاتمه نشست تهران گفت: "شرکت چشمگیر کشورهای اسلامی حاکی از احترام به ملت ایران و نقش آن و امید به این کشور است."

در بیانیه پایانی نشست نیز شرکت کنندگان در این نشست یکجانبه گرایی آمریکا را محکوم کرده و خواستار لغو قانون «داماتو» شدند.

تنها سه ماه پس از برگزاری نشست تهران، آیت الله هاشمی رفسنجانی از طرف دولت ایران به عربستان سفر و با ملک فهد، پادشاه و امیر عبدالله ولیعهد این کشور دیدار و گفت وگو کرد. هاشمی رفسنجانی جهت اعتمادسازی با بحرین از این کشور نیز به طور غیرمترقبه دیدار کرد، به گونه ای که دو کشور تصمیم گرفتند روابط دیپلماتیک خود را پس از 20 سال به سطح سفیر ارتقاء دهند.

رئیس جمهوری وقت ایران نیز در ماه مه 1999 به عربستان و قطر سفر کرد. روند بهبود روابط ایران با کشورهای همسایه در دور دوم دولت اصلاحات نیز ادامه پیدا کرد. شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین در اوت 2002 به تهران سفر و ضمن دیدار با رئیس جمهوری وقت با رهبر انقلاب نیز دیدار و گفتگو کرد. پس از این سفر، رئیس دولت اصلاحات نیز به منامه سفر کرد.

گفت وگوهای سازنده با اروپا

روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای اروپایی نیز در این دوران تغییر کرد و «گفت وگوهای انتقادی» به «گفت وگوهای سازنده» تبدیل شد. سفرهای مکرر مقام های اروپایی به ایران و مقام های ایرانی به اروپا و برگزاری 10 دور گفتگو میان ایران و اروپا گویای توسعه روابط تهران با کشورهای اروپایی بود.

«لامبرتو دینی» وزیر خارجه وقت ایتالیا نخستین مقام اروپایی بود که در مارس 1997 به تهران سفر کرد. در ادامه نیز مقام های کشورهای مختلف اروپایی به خصوص وزرای خارجه این کشورها به تهران سفر کردند.

رئیس دولت هفتم نیز به عنوان اولین رئیس جمهوری ایران پس از انقلاب در مارس 1999 به اروپا سفر کرد که ایتالیا مقصد این سفر بود. وی در این سفر علاوه بر دیدار با نخست وزیر ایتالیا با پاپ ژان پل دوم نیز دیدار و گفتگو کرد. رئیس دولت اصلاحات به فرانسه، آلمان، اتریش و به اسپانیا سفر کرد.

پس از اینکه جرج واکر بوش، رئیس جمهوری آمریکا، نام ایران را در کنار نام سوریه و کره شمالی در «محور شرارت» قرار داد، کشورهای اروپایی با این اقدام مخالفت کردند. گفتگوهای سازنده میان ایران و کشورهای اروپایی ادامه داشت اما پس از اینکه موضوع هسته ای ایران در سال 2002 مطرح شد، «گفتگوهای سازنده» جای خود را به «گفتگوهای مشروط» داد و از سرعت روند صعودی روابط ایران با کشورهای اروپایی کاسته شد.

پرونده ای هسته ای، پرونده ای برای اعمال فشار بر ایران

در آگوست 2003 برای اولین بار فرانسه، آلمان و بریتانیا با ارسال نامه ای مشترک خواستار تصویب و پیاده سازی پروتکل الحاقی 2+93، پروتکل های الحاقی و متوقف کردن فعالیت های غنی سازی ایران شدند. نخستین نشست هسته ای میان نمایندگان اروپایی با نمایندگان ایران در اکتبر 2003 در سعدآباد تهران برگزار شد و نمایندگان سه کشور اروپایی اصرار داشتند که ایران به طور یکجانبه برنامه غنی سازی خود را بدون انتظار از رفتار اروپا متوقف کند.

نمایندگان سه کشور اروپایی و ایران در مارس 2004 در بروکسل و در اکتبر 2004 در پاریس دیدار و مذاکره کردند. نتیجه این مذاکرات، تعلیق داوطلبانه غنی سازی از سوی ایران بود.

با این حال، تهدیدهای اروپا و آمریکا علیه ایران خاتمه پیدا نکرد و حتی تهدید کردند که پرونده ایران به شورای امنیت ارسال می شود. اروپایی ها به تعهدات خود در مقابل تعلیق غنی سازی ایران پایبند نبودند و در نهایت نیز ایران سه ماه پیش از پایان دولت هشتم به تعلیق فعالیت های هسته ای خود ادامه داد و در دولت نهم نیز برنامه صلح آمیز هسته ای ایران گسترش پیدا کرد و پرونده هسته ای ایران نیز به شورای امنیت ارسال شد.

رابطه با آمریکا

یکی از مهمترین موضوعات در سیاست خارجی دولت های هفتم و هشتم، چگونگی ارتباط به دولت آمریکا بود. دولت اصلاحات که تنش زدایی را در سیاست خارجی پیگیری می کرد تا حدود زیادی به تنش زدایی با آمریکا نیز امیدوار بود.

در همین راستا، رئیس دولت اصلاحات در 7 ژانویه 1998 برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سخنانی که توسط شبکه تلویزیونی آمریکایی «سی.ان.ان» پخش شد با مردم آمریکا گفتگو و اعلام کرد که به مردم آمریکا احترام می گذارد.

«بیل کلینتون» رئیس جمهوری وقت آمریکا نیز ژانویه 1998 در پیام تبریکی که به مناسبت عید فطر صادر شد، اعلام کرد: "ایالات متحده از دور بودن دو ملت از هم متاسف است."

«مادلین آلبرایت» وزیر خارجه وقت آمریکا صریحاً اعتراف کرد: "در سال 1953 آمریکا نقش بارزی در سرنگونی نخست وزیر مردمی ایران یعنی دکتر محمد مصدق داشت."

 آلبرایت همچنین اذعان کرد: "در ربع قرن بعد نیز غرب و ایالات متحده آمریکا به حمایت خود از رژیم شاه ادامه دادند."

 با وجود این، اما تحریم ها و سیاست خصمانه آمریکا علیه ایران همچنان ادامه یافت و مشخص شد که سیاست اعلامی و اعمالی آمریکا در خصوص ایران کاملاً متفاوت است.

آمریکا سیاست دوگانه ای را در قبال ایران در پیش گرفت. از یک سو خواستار آشتی واقعی با ایران شد، اما از سوی دیگر ایران را در لیست کشورهای حامی تروریسم قرار داد.

این سیاست دوگانه سبب شد که «کمال خرازی» وزیر خارجه وقت ایران اعلام کرد: "همه مسئولان ما نسبت به صداقت آمریکایی ها و برخوردی که می کنند شک دارند. اگر بخواهیم این دیوار بلند بی اعتمادی فرو بریزد، آمریکا باید طوری عمل کند که در ما اعتماد به وجود آید و در درجه اول صداقت خود را نشان دهد."

با پایان دولت کلینتون و روی کار آمدن دولت نومحافظه کار در آمریکا به ریاست جورج واکر بوش انتظار حداقلی که برخی بازیگران خارجی و همچنین دولت اصلاحات برای کاهش تنش با آمریکا داشت نیز از بین رفت.

 جورج بوش پسر در یکی از نخستین اقدام های خود، ایران را به همراه سوریه و کره شمالی محور شرارت اعلام کرد تا مشخص شود با سیاست های خصمانه آمریکا عملاً تنش زدایی در سطح جهانی امکانپذیر نیست. این اقدام دولت بوش حتی با واکنش اروپایی ها نیز مواجه شد، اما واشنگتن توجهی به مخالفت ها در این خصوص نکرد.

نویسنده: سیدرضی عمادی

تهیه شده در «گروه ایران» اداره کل خبر و تفسیر برون‌مرزی

116/120