خداوند شکور به مقدارى که بندگان در مسیر حق گام برمیدارند و خودسازی کرده و از گناهان چشم پوشی می کنند، آنها را مشمول مواهب و الطاف خویش میسازد و از آنها تشکر و سپاسگزارى میکند.
البته آنچه مسلم و قطعی است کسی بر خداوند حقی ندارد تا از او انتظار شکر و سپاس داشته باشد، اما در عین حال، خدای مهربان اعمال نیک بندگان خود را نوعی احسان در حق خویش تلقی میکند و پاداش اعمال آنها را شکر می نامد.
خداوند در آیه 22 سوره انسان، ابرار و نیکوکاران را مخاطب قرار داده و به عنوان قدردانی و تشکر از آنها می فرماید:« إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً: این نعمتهاى عظیم و مواهب بى نظیر پاداش اعمال شما است ، و سعى و کوشش و تلاش شما در طریق اطاعت فرمان حق مقبول و مشکور است». این مژده خداوند نعمتی بسیار والا و برترین نعمتی است که می توان تصور کرد.
خداوندِ شکور به تمامی اعمال و نیّت های پنهان و آشکارِ نیک بندگانش به طور کامل آگاه است و در قبال انجام اعمال نیک از آنان تشکر و قدردانی می کند. البته «شکور» بودن خداوند بیش از اینکه در این دنیا تجلی کند در قیامت آشکار می شود.
در آن هنگام که برای عبادات جزیی و بسیار کوچک و محدود، که در حقیقت وظیفه انسان بوده، نعمت های جاودانه و بی پایان تفضل می نماید. چنانکه در آیه 24 سوره الحاقه می فرماید:« کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ : بخورید و بیاشامید گوارا باد بر شما به سبب اعمالی که در ایّام گذشته کرده اید».
شکر از جانب بنده با شکر از جانب خداوند بسیار متفاوت است. شکر بنده به معنای حق شناسی و تشکر و سپاس است. این نوع از شکر سه حالت زبانی، قلبی و عملی دارد؛
شکر زبانی، شکرگزار به تسبیح و تجلیل نعمت دهنده ی خود می پردازد و او را می ستاید. در حقیقت، شکر زبانی، تنها یادآوری این معنا است که آنچه ما داریم از جانب خداوند است و باید قدردان آن باشیم و به درستی از آن استفاده کنیم.
با شکر زبانی به خودمان یادآوری میکنیم که نعمتی را که خداوند به ما داده ، باید از آن بجا و درست و مناسب استفاده کنیم تا آثار و برکات آن نعمت در دنیا و آخرتمان آشکار شود.
در شکر قلبی، درون انسان به یاد نعمت و بخشش نعمت گستر خویش است و در برابر نعمت های او خضوع و خشوعش زیاد می شود.
در شکر عملی بنده ی شاکر تلاش می کند تا نعمت های خدا را وسیله ای برای طاعت و عبادت قرار دهد؛ به عبارت دیگر نعمت در راهی که برای آن آفریده شده است، استفاده شود.
البته همان طوری که می دانید خداوند نیازی به شکر انسان ندارد، بلکه شکر و توجه به او، مایه عزّت و رشد انسان می شود. چنانکه در آیه 12سوره لقمان می فرماید:«وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ : ما به لقمان حکمت دادیم؛ (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور! و هر کس شکرگزارى کند، پس تنها برای خویش شکر کرده و آن کس که (نعمت های خدا را) کفران کند، پس همانا خداوند بى نیاز و ستوده است».
هنگامی که مومن به ارزش زندگی خود و اینکه خداوند بر او منت نهاده و او را خلق کرده ، واقف می شود، با تمام وجود به حمد و ثنا و ستایش او مشغول می شود.
انسان آگاه و با معرفت، غیر از خدا نعمت دهنده ای را نمی بیند، لذا با تمام وجودش، شکرگزاری می کند. ضمن اینکه درک و فهم این حقیقت را که خداوند شکور، پاداش هیچ عملی را ضایع نمی کند، سرور و وجدی غیر قابل وصف وجودش را فرا می گیرد.
او دیگر نه تنها شکر خدا را بخوبی بجا می آورد، بلکه در برابر لطف و مهربانی دیگران نیز سپاس گزار است؛ چرا که تشکر از دیگران، تشکر از خداوند است.
در حدیثی ار امام سجاد (ع) نقل شده است که فرمود: «خداوند در روز قیامت به بندهاش میفرماید:« أَشَکَرْتَ فُلاناً؟ فَیَقُولُ: بَلْ شَکَرْتُکَ یا رَبِّ . فَیَقُولُ: لَمْ تَشْکُرْنِی إِذْ لَمْ تَشْکُرْهُ أَشْکَرُکُمْ لِلّه أَشْکَرُکُمْ لِلنّاسِ : آیا از فلانی (به خاطر احسانش) تشکّر نمودی؟ او عرض میکند: پروردگارا، بلکه تو را تشکّر نمودم. خداوند میفرماید: چون از او سپاسگزاری ننمودی، از من هم سپاسگزاری ننمودهای. شکرگزارترین شما نسبت به خدا، شکرگزارترین شما نسبت به مردم است».
خداوند متعال به بندگان دستور میدهد که شکر نعمتها را بهجای آورند چرا که شکر موجب زیاد شدن نعمت می شود و در مقابل ناسپاسی موجب نقمت می گردد.
خداوند در آیه 7 سوره ابراهیم می فرماید:« لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ؛ اگر از نعمتهای الهی شکرگزاری کنید او هم آن نعمتها را زیاد خواهد نمود و گرنه اگر کفران نعمت کنید عذاب الهی به شما هم قطعاً خواهد رسید».
اگر بشر در مقابل نعمتها و مواهب الهی حالت سپاسگزاری و حق شناسی و قدردانی داشته باشد، سنت الهی بر این است که آن نعمت ها را افزایش بدهد و اگر به جای آنکه عکس العمل سپاسگزارانه داشته باشد و قدرشناس و حق شناس آن نعمتها باشد، کفران و ناسپاسی و قدر ناشناسی کند نه تنها موجب زوال آن نعمت بلکه موجب نزول بلا هم می شود.
روایتی زیبا از امام هادی (ع)؛
شخصی به نام ابوهاشم جعفری نقل می کند که مدتی در تنگنای مالی بودم. تا مدتی صبر کردم اما زمانی که احساس کردم تحمل ام به پایان رسیده نزد امام هادی (ع) رفتم. هنگامیکه خواستم باب گلایه را باز کنم، حضرت پیشدستی کردند و فرمودند: «یَا أَبَاهَاشِمٍ! کدام یک از نعمتهای خداوند را میخواهی شکر کنی؟ ای اباهاشم، میخواهی کدامیک از نعمتهای پروردگارت را شکر کنی؟ » متحیر شدم و نتوانستم جوابی بدهم.
امام هادی (ع) فرمود:« خداوند ایمان را به تو روزی کرد و به وسیلهی آن بدنت را بر آتش دوزخ حرام کرد؛ عافیت و تندرستی را روزیت ساخت و به وسیله آن برای اطاعتش کمکت کرد؛ و قناعت را روزیت کرد و به وسیلهی آن تو را از دست نیاز درازکردن به سوی دیگران بینیاز نمود و آبرویت را نگهداشت . » پیش خودم گفتم من آمده بودم تا از نداری و فقرم، شکایت کنم، اما حضرت با بیان این سخن زبان مرا بند آورد. «آن گاه فرمود:« ای اباهاشم؛ این سخنان را برایت گفتم زیرا حدس زدم میخواهی از خدایی که این همه چیز به تو مرحمت کرده، شکایت کنی. اکنون دستور دادهام صد دینار به تو بدهند، آنها را بگیر».
کسی که می خواهد از اسم شکور خداوند بهره بیشتری ببرد می بایست همچون حضرت موسی (ع) باشد. خداوند به موسای کلیم فرمود:«ای موسی! حقّ شکر و سپاس مرا آنچنان که باید و شاید انجام ده». موسی (ع) عرضه داشت: «پروردگارا! من چگونه میتوانم حقّ شکر تو را ادا نمایم با اینکه هر شکر و سپاسی خود نعمتی است که تو توفیقش را عنایت فرمودهای». خداوند متعال فرمود: «اکنون که اعتراف کردی که توفیق شکر و سپاسگزاری از طرف من و نعمتی از ناحیهی من است، شکر و سپاس مرا به جای آوردهای. »
بخشی از مناجات شاکرین از مناجاتهاى پانزده گانه امام سجاد (ع)
إِلَهِی تَصَاغَرَ عِنْدَ تَعَاظُمِ آلَائِکَ شُکْرِی وَ تَضَاءَلَ فِی جَنْبِ إِکْرَامِکَ ... فَکَیْفَ لِی بِتَحْصِیلِ الشُّکْرِ وَ شُکْرِی إِیَّاکَ یَفْتَقِرُ إِلَى شُکْرٍ، فَکُلَّمَا قُلْتُ لَکَ الْحَمْدُ وَجَبَ عَلَیَّ لِذَلِکَ أَنْ أَقُولَ لَکَ الْحَمْدُ
خداوندا شکر و سپاس من در برابر نعمتهای بزرگ تو، بسیار ناچیز و حمد و ثنایم در مقابل بزرگواری و احسانت بسی ناقابل است، نعمتهای تو از انوار ایمان مرا به زیورها آراسته و لطایف نیکی و کرمت تاج عزت بر سرم نهاده و احسانهایت گردنبندها و طوقهای شرافتی به گردنم افکنده است که گشوده نگردد و این قدر نعمتهایت فراوان است که زبان یارای شمارش آنها را ندارد و به قدری زیاد است که عقل و فهمم از ادراکش قاصر است تا چه رسد که همه را دریابم . پس چگونه می توانم سپاس آن همه نعمت را به جای آورم و حال آن که سپاس گفتن بر هر نعمتی خود به شکری نیازمند است پس من هر چه حمد و سپاست را بگویم به خاطر آن (حمد) نیز حمد و سپاسی دیگر باید بگویم.
ستاره مهدی زاده
بیشتر بخوانید:
شرح اسمای الهی؛ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
شرح اسماء الهی؛ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ
شرح اسماء الهی؛ ان الله بصیر بالعباد
شرح اسماء الهی؛ تو ای خدای «حلیم»
شرح اسمای الهی؛ پروردگار «لطیف» من