فاطمه مقیمی مدرک لیسانس مدیریت بازرگانی و راه و ساختمان، فوق لیسانس مدیریت بازرگانی گرایش تحول، دکترای مارکتینگ و دکتری تخصصی کارآفرینی بینالملل دارد.
سیده فاطمه مقیمی، از برترین زنان کارآفرین ایران و جهان اسلام
فـاطمه مقیمی، نخستین بانوی زن ایرانی است که توانست یک شرکت بینالمللی حملونقل را به نام خود ثبت کند. او یک کارآفرین موفق است، نخستین زنی است که پس از انقلاب اسلامی ایران، گواهی نامه رانندگی پایه یک گرفته است. او همچنین مدیر نمونه به انتخاب سازمان پایانه های کل کشور ایران؛ استاد دانشگاه و البته کارآفرین برتر جهان اسلام به انتخاب بانک توسعه اسلامی است.
مقام و جایگاههای کاری که خانم مقیمی تاکنون داشته و دارد، ۳ دوره عضویت در هیات مدیره انجمن صنفی شرکتهای حملونقل بینالمللی، و۱۲ سال عضویت و ریاست بخش حل اختلاف و رسیدگی به شکایات تجار، شرکتها و رانندگان و… در ایران است . افتخار او این است که توانسته بیش از ۹۵درصد این پروندهها را با صلح و سازش طرفین مختومه کند. او همچنین عضو انجمنهای دوستی ایران و کشورهای مختلف و مدیرعامل انجمن ملی زنان کارآفرین و عضو گروه مطالعاتی و تحقیقاتی کریدور شمال- جنوب است.
به اعتقاد سیده فاطمه مقیمی: « فردی که توانایی خطر کردن داشته باشد و برای خود یک دایره اعتماد ایجاد کند، بدون شک میتواند یک قدم جلوتر از دیگران حرکت کند. امتیاز زنان ایرانی این است که قدر حمایتهای اطرافیان خود را میدانند و به این حقیقت واقفند که موفقیتشان به تنهایی روی نداده است. این اشخاص همچنین بهخوبی میدانند که موانع اجتماعی و فرهنگی هرگز نمیتواند جلودار خواستههای آنها باشد و قادرند با هوشیاری و زیرکی کامل، در چهارچوب قوانین و محدودیتهای جامعه خود، دست به کارآفرینی و خلاقیت بزنند.»
همان قدر که سایت ها و نشریات گوناگون از عکس و مصاحبه و خبر درباره سیده فاطمه مقیمی پر هستند، اتاقش را هم لوح های تقدیر و مدارک مختلف پر کرده اند. تقدیرنامه ها به ترتیب جلوی پنجره بزرگ اتاقش، در طبقه هفتم اتاق بازرگانی، چیده شده اند. لحنش صریح و آمرانه است. گاهی با کارمندانش شوخی مختصری می کند اما زود جدی می شود. او می گوید: «کار مهم من این بود که اولین زنی بودم که توانستم مجوز تاسیس و مدیرعاملی یک شرکت حمل و نقل را بگیرم. دو سال طول کشید که این مجوز را به من بدهند. قبل از انقلاب پذیرفتن و باور کردن این موضوع که اصلاً زن می تواند این کار را بکند ، خودش مسئله بود.»
سال 1358، مقیمی بیست و یک ساله پس از تحصیل در رشته راه و ساختمان، امیدوار بود که بتواند در رشته خودش کار کند. اما اوضاع بازار کار او را به سمت مترجمی در یک شرکت کشاند. کارش در آن شرکت زیاد طول نکشید اما همان مدت کوتاه کافی بود که به این کار علاقه مند شود. در سال 1363 شرکت خود را ثبت کرد و از یک اتاق در دفتر کار همسرش شروع کرد. راننده هایی که او را می شناختند به این دفتر کوچک سرازیر شدند. شرکت او امروز یکی از بزرگ ترین شرکت های حوزه حمل و نقل است.
کارهایی را که دیگران سخت و خشن می دانند ، برای مقیمی دوست داشتنی است. معتقد است : «وقتی آدم کاری را دوست دارد همه مشکلات مربوط به آن برایش آسان می شود. برخلاف اینکه همه فکر می کنند راننده ها ممکن است آدم های خشن یا دور از نزاکتی باشند، به نظر من، برخوردشان با خانم ها خیلی مثبت تر است. مسئله مهم این است که خانم ها صبر و حوصله زیادی دارند و روش های برخوردشان متفاوت است. وقتی راننده ام سفر می رفت و یکی دو ماه از خانواده اش دور بود من به راحتی می توانستم با خانواده او ارتباط داشته باشم. اگر مرد بودم، همسر راننده نمی توانست با من حرف بزند یا کمبودهایی را که در غیاب شوهرش در زندگی اش داشت به من بگوید. پس زن بودن من نکات مثبت مضاعفی هم داشت.»
مقیمی در یکی از پرتنش ترین محیط ها نیز مشغول به قضاوت بوده و در شورای حل اختلاف برای احیای حقوق عوامل خود ، نهایت تلاش خود را کرده است. وی در این باره می گوید :«یک بار بسته ای به دستم رسید و با ترس و لرز بازش کردم. یک شمشیر صنایع دستی بود که شبیه ذوالفقار حضرت علی (ع) ساخته شده بود. در بسته نوشته بودند: هیچ کس جز با عدل تو نمی توانست به پرونده من رسیدگی کند. به همین دلیل این شمشیر را که نشان عدل علی (ع ) است به تو تقدیم می کنم.»
مقیمی ادامه می دهد: « هر بار که پدر و مادر به من می گفتند نمی شود، مصمم تر می شدم، مهم این بود که من به کارم ایمان داشتم و می توانستم خودم را به آنها بقبولانم. همیشه اگر در کارت اعتماد به نفس داشته باشی و جلو بروی، می بینی که جامعه اطرافت هم قبولت می کند. البته نه اینکه مدام خطا کنی و با خفت جلو بروی. آدم باید آن قدر خود را قوی کند که وقتی وارد ماجرایی می شود بتواند کار مثبتی ارائه بدهد.»
خانم مقیمی زندگی خانوادگی موفقی هم دارد .وقتی از او می پرسند با این همه مشغله چطور از عهده مادری برآمده است؟ می گوید:«خُب زندگی روال خودش را دارد. اگر این طور باشد، آدم نه باید ازدواج کند، نه بچه دار شود، نه تحصیل کند. من رشته ام مهندسی عمران بود ولی در چند سال اخیر کارشناسی مدیریت بازرگانی خواندم. دو تا کارشناسی ارشد گرفتم؛ یک ام بی ای و یک بازرگانی. برای دکترا دی بی ام گرفتم. همین طور دارم ادامه می دهم و هیچ کدام مانعی برای زندگی عادی ام نیست. به نظر من نکته مهم برنامه ریزی است، اگر در کارتان برنامه ریزی داشته باشید، قطعا می توانید همه کار بکنید. من اعتقاد ندارم که باید روی یک کار تمرکز کنم و آن را تا آخر پیش ببرم و بعد بروم مرحله بعدی. مگر شما وقتی نفس می کشید، غذا نمی خورید، وقتی غذا می خورید، چشمتان کار نمی کند؟ من عادت کرده ام چند کاره باشم.»// 114
بیشتر بخوانید:
ایران بانو: فرحناز رافع، رئیس مرکز ملی فرش ایران
ایران بانو: ملیحه نوری، نخستین بانوی داور بین المللی والیبال ایران
ایران بانو: زهرا گیتی نژاد، آموزگار و خیر مدرسه ساز
ایران بانو: عشرت بهمن نژاد، کارافرین برتر کشوری
ایران بانو: لیلا عراقیان، طراح پل طبیعت تهران
ایران بانو: ملیحه نوروزبیگی، تولیدکننده برتر کشوری
ایران بانو: فعالیت نخستین زن ایرانی در معدن زغال سنگ
ایران بانو: زینب کرمی بهترین گلر فوتسال در جهان
ایران بانو؛ پروفسور افسانه صفوی